زن 84 ساله درباره زندگی و علت طلاقش گفت: چندی قبل همسرم پس از سالها زندگی مشترك به خاطر بیماری قلبی جان سپرد. بعد از این حادثه فرزندانم كه در خارج از كشور زندگی میكنند با اصرار از من خواستند برای ادامه زندگی نزد آنها بروم. اما من كه علاقهای به اقامت و زندگی در خارج نداشتم قبول نكردم و زندگی در مملكت خود را با تمام مشكلات و تنهاییهایم به غربت ترجیح دادم. البته هرازگاهی به یكی از پاركهای تهران میرفتم و خودم را سرگرم میكردم تا اینكه با پیرمردی به نام مراد آشنا شدم و دریافتم او نیز همسرش را از دست داده و بهتنهایی زندگی میكند. در حالی كه هر دو به هم علاقهمند شده بودیم با جلب رضایت فرزندانمان تصمیم به ازدواج گرفته و حدود سه هفته قبل با برگزاری مراسم خانوادگی با مهریه پنج سكه طلا پای سفره عقد نشسته و زندگی مشتركمان را زیر یك سقف در خانه شوهرم آغاز كردیم. با اینكه خودم با چند نوع بیماری دست و پنجه نرم میكنم، با این حال همانند یك خدمتكار به شوهر بیمارم خدمت كردهام. اما متأسفانه او مردی بداخلاق، تندخو و عصبی و قدرناشناس است كه سر هر موضوع كوچكی جنجال به پا میكند.
ضمن اینكه فرزندان و نوههایش هم با رفت وآمدهای دائمی و مزاحمتهایشان آسایش ما را سلب كردهاند. چرا كه همسرم انتظار دارد از آنها به خوبی پذیرایی كنم كه متأسفانه چنین توانی ندارم.
حالا هم تصور میكنم او همدم خوبی برای فرار از تنهاییهایم نیست. فكر میكنم او به جای همسر به یك خدمتكار نیاز دارد.
پس از شكایت نوعروس 84 ساله قاضی دادگاه خانواده از او خواست در صورت امكان از طلاق منصرف شود اما «رقیه» قبول نكرد و با اصرار خواستار جدایی شد.بنابراین داماد 85 ساله به دادگاه فراخوانده شد.
وی نیز در دفاع از خود گفت: «قبل از این كه رقیه را به عقد خود درآورم او خوش اخلاق و مهربان به نظر می رسید. اما بعد از ازدواج و در مدت كوتاهی همه چیز عوض شد. او میدانست به فرزندان و نوههایم دلبستگی شدید دارم و حتی بارها مرا به خاطر احساساتم تحسین كرده بود. اما از وقتی زندگی مشتركمان را آغاز كردهایم با دیدار من و اعضای خانوادهام بشدت مخالف است و حتی آنها را به خانه راه نمیدهد. ضمن این كه او زنی لجباز و یكدنده است كه صبر مرا هم سرآورده و فقط میخواهد حرف خودش را به كرسی بنشاند كه امكان ندارد.حال آن كه قبل از ازدواج قول و قرار گذشته بودیم زندگی آرام و راحتی برای هم فراهم كنیم اما متأسفانه خیلی زود شكست خوردیم. چرا كه شناخت كافی از اخلاق و خصوصیات هم نداشتیم. حالا هم انگار فقط طلاق چاره كار است. پس حاضرم مهریه و حق و حقوق همسرم را تمام و كمال بپردازم و …
پس از پایان جلسات رسیدگی به پرونده حكم طلاق صادر شد.
عروس 84 ساله سه هفته پس از ازدواج برای جدایی از داماد 85ساله به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق داد.
به نوشته روزنامه ایران رقیه كه با سختی فراوان و عصازنان خود را به دادگاه خانواده رسانده بود، نفسزنان از پلهها بالا رفت و خود را به شعبه 262 رساند.او كه پای سفره عقد عهد بسته بود تا پایان عمر در كنار شریك زندگیاش بماند حالا در مدت كوتاهی به خاطر اخلاق و رفتار تند و ناپسند همسرش تصمیم به شكستن این عهد گرفته بود.چند دقیقه بعد هم نوعروس وارد اتاق محكمه شد و روی صندلی مقابل قاضی نشست…..
اولین باشید که نظر می دهید