آيا مراكز اينترنتي همسريابي معتبر هستند؟
امروزه dating agency رايجترين كلمه براي همسريابي است. يافتن همسر دلخواه در كلانشهرها مبناي تشكيل اين مراكز بود. شايد نيتشان خير باشد اما با فراگير شدن network marketing طرح، اقتصادي شد و به فضاي مجازي راه يافت. همسريابي در اينترنت محال است. اگر اين مراكز همسرياب هستند، چرا اينترنتياند؟ مگر نه اينكه دو نفر پس از انتخاب در دنياي وب، بايد يكديگر را ملاقات كنند! اين نقص، فعاليت اين مراكز را به چالش ميكشاند. كساني كه دنبال گفتوگو و دوستي هستند به اين پايگاهها مراجعه ميكنند. در دنيا مركز اينترنتي براي ازدواج و همسريابي وجود ندارد. در ايران هم ميگويند 39سايت همسريابي فعال هستند. آنها سايت دوستيابياند نه همسريابي. كسي مقصر نيست، اگر آگاهي دهيم مراكز غيرمتخصص لفظ همسريابي را آلوده نميكنند.
وجه تمايز موسسه شما چيست؟
تفاوت ما در پيگيري و رهگيري است. به همين دليل در دنيا تك هستيم. ما دنبال ازدواج نيستيم بلكه درصدد كاهش طلاق هستيم. با اينكه ازدواج در جامعه تبليغ ميشود اما ما ميخواهيم از ازدواج ناكارآمد پيشگيري كنيم و نگذاريم افرادي كه مناسب هم نيستند به هم برسند. پژوهشها ثابت كردهاند هر طلاق 70ميليونتومان به اقتصاد كشور ضرر ميزند.
اين عدد را از كجا به دست آورديد؟
موسسه سه قسمت پژوهشي، آموزشي و عملياتي دارد. در اينباره پژوهش انجام داده و آمار سالهاي 85-83 را بررسي كردهايم. تصميم گرفتم با تقويت بخش پژوهش، كارم پشتوانه پژوهشي داشته باشد تا بتوانم حرفم را ثابت كنم. بنابراين از سال 83 كار علمي را شروع كردم.
شيوه ابتكاري موسسه براي همسريابي چگونه است؟ منظور از رهگيري چيست؟
ثبتنام اوليه از طريق سايت است. بعد از عضويت، طي تماس ميخواهيم حضوري مراجعه كنند. سپس فرمهاي اوليهاي توسط افراد پر ميشود. بعد از معرفي افراد به يكديگر، تمام كارهايشان را رهگيري ميكنيم. سپس ميخواهيم اينجا با هم ملاقات كنند و نتيجه ملاقاتهايشان را از طريق تستهاي تخصصي با دقت پيگيري ميكنيم. ما براي تثبيت خانواده در جهان آمديم.
اما اين ادعاي بسيار بزرگي است.
درست است. سرانجام بايد هر حرف را از جايي عملياتي كرد. كارم را از بالكن يك مغازه با 15دانشجو شروع كردم، بدون متخصص. به ما ناسزا ميگفتند، بدگمان بودند. چند سال اول كارمان تخصصي نبود از مردم پول نميگرفتيم. اما سال85 به فكر درآمدزايي افتاديم. چارهاي جز خودكفايي نداشتيم. به چه كسي بايد ميآويختيم؟ دولتيها يا غيردولتيها؟ هيچكدام. ما كارمان را خوب بلديم اما از همه جانب توسط برخي نادانان تهديد ميشويم چون كار ما را نميفهمند. البته در ردههاي بالا مشكلي نداريم حتي برخي مراجع تقليد براي صرف خمس و مسايل شرعي و براي آنچه انجام ميدهيم، اجازه دادند.
شايد مخالفتها به دليل روحاني بودن شماست؟!
نميدانم! شايد.
در ردههاي پايين دولتي چه مشكلي داشتيد؟
مثلا روزنامهها آگهي ما را چاپ نميكنند. ميگوييم چرا؟ بخشنامه يا قانون مدون داريد؟ ميگويند نه، از بالا گفتند. پيگيري كرديم فهميديم كارمند معمولي وزارت ارشاد ميگويد همسريابي در روزنامه زشت است و اين ديدگاه را به مديرش انتقال داده. اما در رده مديران اينطور نيست.
چه شد به فكر پژوهش افتاديد؟
چرايي طلاق برايم سوال بود. به آمارهاي دولتي اعتماد نداشتم. با تحقيق جامعي در گروههاي سني و تحصيلي متفاوت و شاخص مشخص، چرايي طلاق زوجها را بين سالهاي85-83 بين ششهزار زوج در دادگاهها بررسي و با مهر و تاييد دادگاه با زوجها مصاحبه كرديم. بعد به اين نتايج رسيديم.
شاخص سن: در گروه سني 39-35سال، 28درصد طلاق وجود دارد. در گروه 34-30سال، 20درصد و در گروه 29-25سال، 18درصد. در نتيجه بين سن
39-25سال بيشترين حجم طلاق وجود دارد.
شاخص تحصيلات: دكترا يكدرصد، فوقليسانس دودرصد، ليسانس 17درصد، ديپلم و فوقديپلم 50درصد، سيكل و پايينتر 30درصد. يعني80درصد طلاق در افرادي است كه تحصيلات سيكل تا فوقديپلم دارند.
نقش بچه در طلاق گرفتن يا نگرفتن چه بود؟
بررسي كرديم آيا بچه و تعداد آن ميتواند از طلاق جلوگيري كند، اينكه مردم ميگويند بچه مانع طلاق ميشود جنبه علمي دارد يا خير؟ طبق آمارها بيش از سه بچه يكدرصد از طلاق، سه بچه چهاردرصد، دو بچه 14درصد، يك بچه 30درصد و آنهايي كه بچه نداشتند 51درصد از سهم طلاق را داشتند. نتيجه گرفتيم حرف عموم مردم علمي است.
اما بچه فقط رابطه را حفظ ميكند!
درست است. طلاق عاطفي خيلي ناراحتكنندهتر از طلاق حيثيتي است. بچه فقط مانع طلاق حيثيتي ميشود. اما در مورد مشكلات جنسي هم بگويم پژوهشها نشان داد 72درصد از متقاضيان طلاق مشكل روابط جنسي داشتند. در سوال بعدي پرسيديم چند درصد براي طرح مشكل به متخصص مشاور جنسي مراجعه كرديد؟ 52درصد اصلا به مشاور مراجعه نكرده، 32درصد هم سكوت كردند، يعني 83درصد اصلا به مشاور مراجعه نكرده و آنهايي هم كه مشاوره رفتند به اورولوژيست مراجعه كردند نه متخصص مربوطه.
طبق پژوهش سال 85، 14درصد طلاق قطعي و 17درصد طلاق در جريان داريم كه هنوز قطعي نيست. بسياري از زوجها طلاق عاطفي گرفتهاند و در كل در تمامي موارد، آمار طلاق در كشور 53درصد است، يعني از هر دو ازدواج يكي به طلاق منجر شده؛ هيچ جاي دنيا اينطور نيست. در اروپا وقتي از نظر عاطفي طلاق ميگيرند جدا ميشوند اما اينجا ميبينيد زن و شوهر سالهاست طلاق عاطفي گرفتهاند ولي هنوز كنار هم هستند. اين پژوهشها مرحله بعد فعاليتهايمان را مشخص كرد. فهميديم به روانكاو احتياج داريم و الان هفتهاي يك روز مشاور روانكاو در موسسه حضور دارد. از يك سكستراپيست هم دعوت كرديم با موسسه همكاري كند، خودم هم مشاوره خانواده را بر عهده گرفتم. همه مسووليتها كه مشخص شد خط توليد موسسه را تعريف كرديم، به اين ترتيب، در موسسه مراحل معرفي، پيگيري، مراقبت و مشاوره صورت ميگيرد، يعني تشخيص همسر مناسب براي متقاضي با مثلث سهنفره مشاور، زن و مرد صورت ميگيرد، اين طور نيست خودمان را كنار بكشيم و تصميم را بر عهده آنان بگذاريم.
اين، ورود به حريم خصوصي زوجها نيست؟
اگر ناراحت هستند، ميتوانند وارد نشوند، اين شرط ماست.
پس يكي از شرطهاي موسسه حفظ اين مثلث است؟
بله. اگر فردي از انتخاب موسسه راضي نباشد بايد با دليل منطقي مشاور را قانع كند يا اگر مشاور انتخاب آنان را تاييد نكند بايد قانعشان كند و اين، استبداد به راي نيست. با منطق هر سه به توافقي متحد ميرسيم. اگر طرفين همديگر را پسنديدند ولي در برخوردهاي بعد متوجه شديم شخصيتها مناسب هم نيست و خودشان هم آگاه نيستند و دلايل ما، آنان را قانع نميكند به روانكاو موسسه معرفي ميشوند. حُسن موسسه اين است كه خانمها برخلاف عرف جامعه انتخاب نميشوند بلكه حق انتخاب دارند. اينجا انسان و حق انتخاب مطرح است نه جنسيت او. فرد با كمك و راهنمايي مشاور انتخاب ميكند. علاوه بر مرد و زن، مشاور هم حق انتخاب دارد. هر سه كمك ميكنند تا زندگي را پيدا كنند.
چگونه به اين مكانيسم رسيديد؟
به جاي تئوريپردازي، مستقيم وارد عمل شديم، خرابي كار را در مسير اصلاح كرده و ضعف كار را هنگام اجرا پيدا كرديم. در موسسه حق انتخاب افراد را دالان خاكستري ميگوييم. افراد در دالان انتخاب خود از دالانهاي ديگر بياطلاع هستند. مثلا به خانم 27ساله افراد 34-30 سال را معرفي ميكنيم. اما اگر فرد بخواهد كمتر از 30 سال انتخاب كند بايد از موسسه برود يا به روانكاو معرفي ميشود، زيرا معيار پژوهشي موسسه براي ازدواج موفق انتخاب از اين دالان است. اگر روانكاو تشخيص داد اين شخص با فرد 28ساله ميتواند ازدواج كند با مسووليت روانكاو مسير را ادامه ميدهيم.
به نظر شما چقدر اختلاف سني در موفقيت ازدواج موثر است؟
پژوهشها ميگويد اگر زوجين بين 25-20 سال باشند دو سال فاصله سني، كمترين موج طلاق را دارد. وقتي از 25 سال عبور كرديم و به 32 رسيديم فاصله سني كمتر از سه و بيشتر از هفت سال پرخطر ميشود. براي سن 40-32 سال، چهار تا هشت سال اختلاف سن كمخطر است. بين 45-40 حداقل و حداكثر دو سال فاصله و از 45 به بعد، فاصله سني مطرح نبود. البته اين قانون ثابت و مطلق نيست، اگر آمار جديد تغيير كند موسسه تابع آن است.
نقش تحصيلات چه ميشود؟
دالان ديگر ما رده تحصيلي است. به خانم ليسانس فقط موردهاي فوقديپلم، ليسانس و فوقليسانس معرفي ميكنيم. معمولا يك رده تحصيلي مشكلساز نيست، چون مرد سعي ميكند خود را برساند اما در اختلافهاي بيش از يك سطح، مرد احساس خستگي ميكند. در شاخص تحصيلات اختلاف يك سطح، يكدرصد احتمال طلاق را افزايش داده اما اختلاف دو سطح، 50درصد ريسك طلاق را بالا برده است.
مكانيسم انتخاب براي هر فرد چگونه است؟
در مرحله اول، فرمهاي اوليه را بدون عكس و نشاني در اختيار متقاضي ميگذاريم كه انتخاب كند. سپس مشاور متناسب با وضعيت شخص پروندهها را با عكس ارايه ميدهد. اگر مناسب هم نبودند مانع انتخابشان ميشويم. اگر نتوانستيم آنها را متقاعد كنيم كه به هم نميخورند با خانوادههايشان تماس ميگيريم و اينجاست كه نقش فعال مشاور ثابت ميشود. موسسه مداوم پيگيري ميكند.
ازدواجي بدون تاييد موسسه انجام شده؟
در كل تاريخ 12ساله فعاليتمان سه مورد قانع نشدند كه مناسب هم نيستند. فشار آوردند همديگر را ميخواهيم؛ گفتيم ما مسوول نيستيم برويد خارج از موسسه ازدواج كنيد. بعد از طلاق آمدند گفتند حق با موسسه بود. وقتي از قوانين موسسه تبعيت نكردند، مسووليت را به خودشان واگذار و از عضويت خارج كرديم. اين سه مورد طلاق ما نبود. طلاق خودشان بود.
ازدواجهاي شما اصلا طلاق نداشته؟
خير. تقريبا سههزار ازدواج به همت موسسه انجام شده و هيچيك طلاق نگرفتند. تعداد ازدواجهاي موسسه متوسط هفتهاي يك يا دو و گاهي بيشتر است.
ملاك متقاضيان موسسه براي انتخاب همسر چيست؟
در ايران ملاكها دهاني است و مطلق نيست. هركس تعريف شخصي دارد. مردان بيشتر زيبايي صورت و زنان هم تناسب اندام، درآمد و پرستيژ اجتماعي موردنظرشان است.
موسسه افراد را با ملاكهاي بيثباتشان ميپذيرد؟
بله. هر كس ملاك خود را دارد. همان اول نميگوييم معيارهايت غلط است، بايد ديد چه چيز به فرد آرامش و سرافرازي ميدهد. ملاكها را آرامآرام تفهيم ميكنيم سپس ملاك مناسب را آموزش ميدهيم. فرويد ميگويد هر انسان يك جعبه سياه است كه بايد شكافته و شناخته شود.
كار زمانبري است، براي هر متقاضي چقدر وقت ميگذاريد؟
هر قدر لازم باشد. بعضي 45روزه ازدواج كردند، كار بعضيها دو سال طول كشيده. البته استثناهايي بوده. مثلا شخصي از لسآنجلس آمده بود، زمان نداشت بايد سريع اقدام ميكرديم.
چطور مشخص ميشود كه افراد مناسب هم هستند؟
بعد از پيداكردن طرفين توسط فرمها و مهر تاييديه مشاور، افراد براي ملاقات به يكديگر معرفي ميشوند. بعد از ملاقات از آنان تستي ميگيريم كه مشخص ميكند چند درصد از هم خوششان آمده؛ اين تست ابتكار موسسه است و دادهها را به صورت عدد نشان ميدهد. اگر نتيجه تست از 65درصد بالاتر باشد اجازه ميدهيم ملاقات دوم اتفاق افتد. تست دوم عددي نيست، تشريحي است و اگر در زمينههاي ضروري صحبت نكرده باشند، راهنمايي ميكنيم در مورد آن مسايل هم نظر يكديگر را بدانند. مرحله سوم اجازه ميدهيم خارج از موسسه ملاقات كنند. بعد پرونده به روانكاو ارايه و نظر او در قالب سه گزينه «ادامه ملاقاتها»، «ديدار با خانوادهها»، «جدايي» به ما ابلاغ ميشود. روانكاو بايد براي انتخابش با جزييات استدلال بياورد. وقتي از همه اينها مطمئن شديم، فرد را به خانواده طرف مقابل معرفي ميكنيم. سپس زوج را به مشاور امور ارتباط شخصي كه نقش ساقدوش را دارد، معرفي ميكنيم. اين مشاوره بين بلهبرون و عقد ارايه ميشود. اگر در اين مرحله تشخيص دهيم دو نفر به هم نميخورند و دچار مشكل ميشوند به خانوادهها اطلاع و راهنماي حل و درمان را هم ارايه ميدهيم كه در مدت تعيين شده توسط موسسه، زوج براي رفع مشكل جنسي خود اقدام كند.
ميگويند در ايران 52درصد طلاق معلول نارضايتي جنسي بين زوجهاست. چرا اين مشاوره مهم در مرحله آخر ارايه ميشود؟
چون تا اين مرحله به قطعيت رابطه عاطفي مطمئن نيستيم. رابطه عاطفي و جنسي مكمل هم هستند اما رابطه عاطفي بنياديترين رابطه بين زن و شوهر است. اين مشاوره را بين بلهبرون و عقد گذاشتيم تا جذابيت جنسي فريبشان ندهد. در ضمن به دو نامحرم نميشود مشاوره جنسي داد.
مرحله بعد چه ميكنيد؟
در مدت نامزدي از افراد گزارش ميگيريم. وقتي محرم شدند سلامت جسميشان را بررسي و مهارتهاي جنسي را آموزش ميدهيم چون ممكن است عشق و محبت كورشان كند و دقت را از آنان بگيرد. بعد از تاييد سكستراپيست و نبود اشكال در مسير، براي آزمايش ميروند. پس از تاييد سلامت زوجها، عقد اينجا يا هرجا دوست دارند صورت ميگيرد. دفتر 410 ازدواج همينجاست؛ بعد از عقد هم كلاسهاي آموزشي شروع ميشود. كل سيكل كار اين است.
چرا با مجوزهاي فراواني كه داريد، در ايران شناختهشده نيستيد و با چراغ خاموش حركت ميكنيد؟
ما با جامعه و باورهاي غلط درگيري عرفي داريم؛ بخشي از كارمندان پاييندست با نقزدن، كوتهفكري و گفتن واي زشته! واي عيبه! مانعتراشي ميكنند. ميپرسيد چرا مخفيكاري ميكنيم؟ براي اينكه رسانهها كمكي نكردند. چرا در دنيا معروف هستيم ولي اينجا نه؟ نميگذارند تبليغ كنيم. رسانهها نميخواهند ما را معرفي كنند. همسريابي در ذهن مردم يك لبخند است نه يك درد آشكار و حقيقت مهم. اينجا بنگاه نيست، بلكه مركز همسريابي كاملا رهگيريكننده و پيگير است؛ اگر لازم باشد، جلوگيري هم ميكند. كجاي دنيا چنين موسسهاي هست؟ پول و حق مشاوره هم ميگيرد. چطور آنكه به ماشين عروس گل ميزند صدهزار تومان ميگيرد، ولي ما كه به زوجها زندگي عطا ميكنيم اگر حق مشاوره بگيريم، زشت است! در مقايسه با هزينه آرايشگاه و هزار هزينه غيرضروري كه زوجين پرداخت ميكنند؛ حق ثبتنام زياد است؟! ازدواجهاي موفق موسسه ميتواند تبليغ خوبي باشد اما لشكر كه نيستند، محدودند. متاسفانه خيليها نميگويند از طريق موسسه ازدواج كردند.
چرا؟
چون خجالت ميكشند. دوست ندارند جامعه بفهمد.
هزينههاي مشاوره موسسه چقدر است؟
هزينهها بر اساس استاندارد بهزيستي است نه كم، نه زياد. براي عضويت، متقاضي 70هزار تومان به عنوان كمك ميپردازد؛ دانشجويان 40درصد تخفيف ميگيرند. بيبضاعتان و كساني كه از بهزيستي يا كميته امداد معرفي شدند، مجاني ثبتنام ميشوند. 600 نفر تاكنون مجاني ثبتنام كردند. در حقيقت ما رابينهود هستيم؛ از اين ميگيريم به آن ميدهيم. با اين كار موسسه را حفظ و افراد جدي را جذب ميكنيم. حق مشاوره هيات علمي در مطب 60هزار تومان است اما اينجا 25هزار تومان ميگيرند؛ از نظر زمان هر چه به فرد مشاوره دهيم، همان را حساب ميكنيم اما در مراكز مشاوره اگر فرد 10دقيقه مشاوره بگيرد بايد هزينه يك ساعت را بپردازد.
بقيه هزينههاي موسسه چگونه تامين ميشود؟
از درآمدها و هدايا؛ نه صدقات. موسسه غيردولتي (NGO) است و نبايد بودجه دولتي دريافت كند. افزايش حق عضويت هم به نفع نيست. اگر حق عضويت 200هزار تومان باشد جز متقاضيان شمال شهر، كسي نميتواند پرداخت كند و فراگير نميشويم. بعضيها انتقاد ميكنند چرا خدمات موسسه اول مجاني بوده؛ درست است ولي اجاره همين واحد ماهانه 800هزار تومان است. خيران هم تا حدودي همراه ميشوند. كساني هم كه دنبال سود هستند، خود را درگير نميكنند چون زحمتي كه ميكشيم در مقابل مبلغي كه ميگيريم، هيچ است. پس بايد از نظر مالي خودكفا شويم و اين بر عهده مراجعهكنندگان است. پاشنه آشيل چنين موسسههايي مشكل مالي است. اگر مشكل حل شود، ديگران بهتر از من موسسه را اداره ميكنند.
كسي كه خانوادهاش را وارد كار كرده، عاشق اين كار است. همسرم همكارم است و اين براي من و مراجعهكننده بسيار اطمينانبخش است. چند درصد آدمها به موسسههاي همسريابي با گمان خوش نگاه ميكنند؟ يك خطا ميتواند بنياد 12ساله موسسه را دچار خطر كند. در جامعه ما خطا يا نگاه منفي سريع منتشر ميشود ولي نگاه مثبت خير. حتي اگر 10 ازدواج در اين 12سال شكلگرفته و به مشكل برنخورده باشد به جامعه خدمت كردم يا خير؟ خانوادههايي داريم ازدواج كردند صاحب فرزند شدند و براي تولد فرزند دوم هم براي مشاوره ميآيند. آنان را رها نكرديم، با ما هستند و ارتباطشان صميميتر شده و برايشان نقش پدر دوم را دارم.
روزنامه شرق – 10 مرداد 1390 صفحه 11
«ازدواج مثل هندوانه نشكسته است» اما انگار اين خرافهاي بيش نيست. تفاهم اتفاقي نيست؛ براي داشتنش بايد رنج كشيد. ترس از نبود تفاهم اخلاقي، عاطفي و جنسي سبب شده جوانان به آساني تن به ازدواج ندهند. كساني كه از فصلهاي بيحاصل دوستيهاي مكرر ميآيند يافتن همسر ايدهآل را دستنيافتني ميبينند. برخي به والدين ميآويزند، برخي خودشان انتخاب ميكنند و براي اين انتخاب به هر دري ميسايند. پايگاههاي اينترنتي همسريابي يكي از اين درهاست. دكتر جعفر اردبيلي، بنيانگذار «موسسه فرهنگي - بينالمللي خانواده امين» ميگويد بيشتر اين پايگاهها دوستياب هستند نه همسرياب. او موسسه همسريابياش را با روش مبتكرانهاي كه ابداع كرده، اداره ميكند و مدعي است با اين روش سرانجام هيچ ازدواجي، طلاق نيست. اردبيلي كه به تازه گی کرسی استادي دانشگاه هامبورگ را دریافت نموده با اطمينان ميگويد: پيگيري و رهگيري سبب شده در دنيا تك باشيم. در «خانواده امين» مثلث مشاور، زن و مرد در شكلگيري ازدواج سهيم هستند. او تاكيد ميكند هدف ما ثبت ازدواج نيست بلكه پيشگيري از ازدواج ناكارآمد است. در كارنامه اين روحاني سه هزار ازدواج موفق ثبت شده و طلاقي ديده نميشود………
موسسه فرهنگي بينالمللي خانواده امين چيست؟
«خانواده امين» تنها مركز بينالمللي، غيردولتي و غيرسياسي براي همسريابي است. اين موسسه سال 1379 با هدف حفظ بنياد خانواده در جهان تشكيل شد و از سال 1383 با انجام پژوهشهاي راهبردي و پيمايشهاي كاربردي درباره همسريابي فعاليت ميكند. موسسه در ايران مستقل كار ميكند. يك دليل بقاي ما حفظ استقلالمان بوده اما خدمات ما جهاني است. مرز موسسه از سياتل آمريكا تا ملبورن استرالياست……………
http://sharghnewspaper.ir/Page/Paper/90/05/10/11
اولین باشید که نظر می دهید