* اطلاعات و سواد، براي شناخت اسباب شادي و انواع آن
* برابري اجتماعي که معمولاً مفهومي ذهني است و باعث ميشود نابرابري اجتماعي را بيشتر بفهميم. درک نابرابريهاي اجتماعي براي اقشار پايين جامعه زمينهساز آسيبهاي اجتماعي و براي اقشار متوسط و تحصيلکرده جامعه زمينهساز نارضايتي است.
* سلامت فردي، اعتقاد به اختيار انسان در تغيير دادن شرايط و اعتماد به نفس داشتن، هدفمند بودن، روابط شخصي و خانوادگي و اجتماعي بيشتر و موفق داشتن، رويدادهاي زندگي مثبت و روشن مانند: ترفيع شغلي، کسب مدارک دلخواه، ازدواج موفق و نداشتن اختلاف و دشمني با اطرافيان، احساس شادماني را ايجاد و تقويت ميکنند.
* ثروت و استطاعت مادي افراد براي تأمين نيازهاي اوليه انساني
* آزادي فردي تا افراد محدوديتهاي فيزيکي و رواني کمتري را تجربه كنند، زيرا احساس کنترل داشتن بر محيط به جاي احساس در کنترل محيط بودن بر ميزان شادماني اثر دارد که ميزان آن در جوامع مختلف متفاوت است. به قول نادر ابراهيمي(نويسنده): بدون آزادي حتي قبول خوشبختي هم توهين به هستي است. بدون آزادي حتي پذيرفتن آزادي هم دروغ است و يک نمايش احمقانه…
اولین باشید که نظر می دهید