بنابراين اين بار که کودکتان گفت ترسيده، به جاي اين که بگوييد تو نبايد بترسي، بگوييد: «مي دانم که ترسيدي و اين اشکالي ندارد من هم که کوچک بودم، مي ترسيدم». والدين بايد بدانند ترس، غم و خشم اولين سنگرهاي دفاعي فرد در مقابل مشکلات زندگي است و کودک بايد با آن ها روبه رو شود. اگر چنين نشود، ترس ابراز نشده در وجود کودک نهادينه مي شود و وي که ابراز ترس را نشانه ضعف مي داند، آن را به خشم شديد و ناگهاني تبديل مي کند.اين موضوع حتي در دوران بزرگسالي و در طول زندگي مشترک هم زمينه بسياري از مشکلات را ايجاد مي کند.
مثلا خانمي بعد از نگراني فراوان به علت ديرآمدن همسرش با آمدن او به جاي اين که بگويد نگران همسرش شده يا از تنهايي ترسيده، به او پرخاش ميکند و خشم شديدي را نشان مي دهد. او در واقع ياد نگرفته است که ترس خود را ابراز کند و يا ترس را نشانه ضعف خود مي داند.
بچه هاي پرخاشگر بلاي جان پدر و مادرشان هستند اما شايد بد نباشد که بدانيد روانشناسان معتقدند خشم مهار نشده و پرخاشگري کودکان در ترس آنها ريشه دارد. در بسياري از مواقع والدين از اين خشم هاي ناگهاني کودک در شگفت مي مانند، در صورتي که اگر والدين بتوانند احساسات کودک را به موقع شناسايي کنند و به آن اهميت دهند، چنين شرايطي پيش نمي آيد. واکنش بيشتر والدين به احساس ترس کودک، انکار است.
در صورتي که کودک بايد با احساس ترس روبه رو شود و از آن گذر کند. کودکان نياز دارند که احساسات ناخوشايند را تجربه کنند؛ در حقيقت براي تجربه کردن احساسات اصيل و خوشايند بايد احساسات متفاوت را از سر بگذرانند.
اولین باشید که نظر می دهید