به نظر مي رسد که ما از ابراز اين موضوع به ديگران احساس راحتي مي کنيم. ديشب در يک مغازه سبزي فروشي ديدم دو نفر که ظاهراً با هم آشنا بودند به سلام واحوالپرسي مشغول شدند. نفر اول گفت: «سلام، اوضاع چطوره؟» و نفر مقابل آهي کشيد و گفت: «سرم خيلي شلوغه. تو چطور؟» نفر اول گفت: «من هم همين طور، سخت درگير کارم.»
چند لحظه بعد – مثل اين که مشتريان مغازه بدانند که من در اين مورد مطلب مي نويسم! – دو زن ديگر به اين جمع اضافه شدند. يکي از خانم ها گفت: «از ديدارت خوشحالم. اوضاع چطوره؟» نفر مقابل شانه هايش را بالا انداخت و گفت: «خيلي خوبم، ولي واقعاً گرفتارم.» و مؤدبانه و صادقانه ادامه داد:« تو چطور؟» و جواب شنيد: «مثل هميشه سرم شلوغه.»
انسان وسوسه مي شود با بيان اين کلمات باب مکالمه را باز کند. حقيقت اين است که اکثر ما واقعاً گرفتار هستيم. بسياري از افراد نيز احساس مي کنند که بايد مشغول کار باشند وگرنه هيچ ارزشي براي جامعه ندارند. بعضي ها در ميزان و مقدار اشتغال خود رقابت دارند. مشکل اينجاست که اين روش پاسخگويي و تأکيد مضاعف بر ميزان اشتغالات، بقيه مسير مکالمه را معين مي نمايد و اين تأکيد، استرس و پيچيدگي زندگي را به طرفين، خاطر نشان مي کند.
بنابراين عليرغم اين واقعيت که با گپ زدن با دوست و آشنا فرصتي براي نجات از زندگي پراسترس پيدا مي کنيد، خودتان انتخاب مي کنيد که وقت آزاد خود را نيز با تأکيد و يادآوري ميزان گرفتاري خويش بگذرانيد.
با وجودي که اين پاسخ احتمالاً جنبه هايي صادقانه نيز دارد، ولي تقويت احساس مشغوليت، بر ضد شما و دوست شما عمل مي نمايد. درست است، سر شما خيلي شلوغ است، اما اين امر تمام آن چيزي نيست که شما هستيد! شما علاوه بر اشتغالات فراوان، فردي جالب توجه با بسياري صفات ديگر هستيد. تأکيد ما بر ميزان گرفتاري هايمان، الزامي نيست؛ بلکه عادتي است که بسياري از ما دچار آن هستيم. ما مي توانيم اين عادت را با درک وجود آن تغيير دهيم و در جستجوي گزينه هاي ديگر برآييم.
چنانچه مسير مکالمه را با افرادي که ملاقات کرده ايد يا با آنها تماس تلفني داريد تغيير دهيد، احساس آرامشي خواهيد کرد که شما را متعجب مي سازد. محض امتحان، همه صحبت هايي که راجع به گرفتاري هايتان مي کنيد را براي يک هفته حذف نماييد. شايد کار سختي باشد اما ارزشش را دارد. در ضمن اين آزمايش با وجود آنکه ميزان گرفتاري ها و مشغله شما تغييري نکرده است اما احساس خواهيد کرد مشغله کمتري داشته ايد و متوجه مي شويد، وقتي خود شما بر گرفتاري خود تأکيد نمي کنيد، طرف هاي مقابل شما در صحبت نيز از سوي شما کمتر اجازه تأکيد بر اشتغالات خود را خواهند داشت. بدين ترتيب آنها را ياري مي دهيد که قدري کمتر استرس داشته باشند. احتمالاً کل مسير مکالمه شما پرورشي و آرام بخش خواهد شد.
پس دفعه بعد که کسي حال شما را پرسيد، حرفي بغير از «واقعاً سرم شلوغه» مطرح کنيد. نتيجه خوشحال کننده اي عايد شما خواهد شد.
تأکيد زياد بر گرفتار بودن، روشي براي زندگي و تقريباً واکنشي بازتابي است. در حقيقت به نظر مي رسد يکي از پاسخ هاي عادي به «سلام، حالت چطور است؟»، «خيلي گرفتارم» باشد. گويي همه ما به يک اندازه درگير اين گرايش هستيم. ولي با آگاهي از اين امر، تأکيد کمتري بر پرکاري و مشغله هاي خود داريم و در نتيجه احساس خيلي بهتري پيدا مي کنيم
اولین باشید که نظر می دهید