اين وضعيت در مورد زنان مهاجر نيز صدق می کند. مهاجرت شرايط تازه ای را در ساختار خانواده ايجاد می کند که بر همه ابعاد زندگی اعضای آن، از جمله ميزان بروز رفتارهای ناهنجار، ميان زن و مرد و فرزندان آنها تاثير می گذارد. مهاجرت به دلايل مختلف در همه دوره ها و در گوشه و کنار جهان رخ داده است. اما روند اين پديده در چند دهه اخير سير صعودی داشته است. مثلا از انقلاب اسلامی تا کنون نزديک به سه ميليون ايرانی کشور خود را به قصد کشورهای مختلف ترک کرد ه اند. اولين نگاه: زنان در مهاجرت نه اينکه صحبت از برتری ها باشد يا کمبودها. صحبت از ارزش و ضد ارزش هم نيست. حرف اين است: قصه زنان مهاجر و پناهنده از ابعادی، متفاوت است با مردانشان. بريتانيا يکی از کشورهايی است که مهاجران ايرانی بسياری را در خود جای داده است. تفاوت عمده فرهنگ ها و شيوه مواجهه با فرديت زنان در بريتانيا و ايران دليل عمده چالش هايی است که برخی خانواده های مهاجر ايرانی در اين کشور با آنها مواجه می شوند حکايت هزار و يک مشکل است که عده ای از زنان در مبارزه با آنها بالاخره پيروز می شوند و عده ای ديگر نه. قصه دوری از وطن، قصه چگونگی طی کردن اين راه است؛ راهی که به اعتقاد برخی به سختی هايش می ارزد و به نظر بعضی ديگر ارزش ندارد. بسياری از زنان و به ويژه زنان ايرانی که به دليل فرهنگ بومی، اولين وظيفه خود را حمايت و رسيدگی به فرزندان و مديريت امور خانه می دانند معمولا بيشتر اوقات خود را درخانه می گذرانند. اما از آنجايی که به دليل محدوديت ها در مهاجرت، هميشه همان نمی شود که می خواهند، گاه به زندگی در شرايطی تن می دهند که نمی خواهند؛ و همين می شود نقطه شروع برخی سرخوردگی ها و آسيبهای روانی که طبعا دير يا زود به خانواده هم منتقل خواهد شد. چند قدم جلوتر: زنان ايرانی در بريتانيا بريتانيا يکی از کشورهايی است که مهاجران ايرانی بسياری را در خود جای داده است. تفاوت عمده فرهنگ ها و شيوه مواجهه با فرديت زنان در بريتانيا و ايران دليل عمده چالش هايی است که برخی خانواده های مهاجر ايرانی در اين کشور با آنها مواجه می شوند. اما درد مشترک همچنان به قوت خود باقی ست: زنانی که غالبا در مملکت خودشان با حقوق قانونی شان نا آشنا هستند در کشوری که به آن مهاجرت کرده اند نيز تا مدتها نا آگاه باقی خواهند ماند. مگر اينکه به مدد خدمات مشاوره ای حقوقی از برخی بندهای قانون که به آنها نياز پيدا می کنند با خبر شوند. زنانی که غالبا در مملکت خودشان با حقوق قانونی شان نا آشنا هستند در کشوری که به آن مهاجرت کرده اند نيز تا مدتها نا آگاه باقی خواهند ماند. مگر اينکه به مدد خدمات مشاوره ای حقوقی از برخی بندهای قانون که به آنها نياز پيدا می کنند با خبر شوند تفاوت قوانين مربوط به زنان و خانواده در ايران با اروپا و حق و حقوقی که کشوری مانند بريتانيا برای زنان قائل است، گروهی از زنان ايرانی مهاجر را به فکر وا می دارد؛ به فکر احيای برخی حقوق از دست رفته يا زنده کردن هويت فردی شان که در کشور خودشان از کف داده اند . البته شايد نيازی به ياد آوری نباشد که در جامعه زنان ايرانی – با وجود همه محدوديت های موجود- کم نيستند زنانی که در زمينه های مختلف راه خود را گشوده و ازحداقل امکانات، حداکثر استفاده را کرده اند. در هر حال آنچه مثل روز روشن است اين است که تفاوت اصول قانونی و فرق فرهنگ ها مانند حلقه های يک زنجير به هم متصل اند و اين تفاوت ها به اختلاف تعابير وتعريف ها می انجامد. به عنوان مثال خشونت خانوادگی از نظر زن ايرانی و زن بريتانيايی دو مفهوم متفاوت دارد. بسياری از زنان ايرانی نمی دانند که خشونت گفتاری ( verbal abuse ) خود از مصاديق بارز خشونت خانوادگی در بريتانيا محسوب می شود و در قانون اين کشور مرد حق ندارد حتی به صورت گفتاری همسر خود را به هرشکلی تهديد يا به او توهين کند. مرد ايرانی بر اساس قوانين ايران می تواند از همسر خود به دليل عدم تمکين شکايت کند اما زنان در بريتانيا و البته بسياری ديگر از کشورها اين حق را دارند که اگر از سوی همسرشان به داشتن رابطه جنسی مجبور شوند به محاکم قانونی شکايت و مردشان را به تجاوز متهم کنند. مرد ايرانی بر اساس قوانين ايران می تواند از همسر خود به دليل عدم تمکين شکايت کند اما زنان در بريتانيا و البته بسياری ديگر از کشورها اين حق را دارند که اگر از سوی همسرشان به داشتن رابطه جنسی مجبور شوند به محاکم قانونی شکايت و مردشان را به تجاوز متهم کنند خلاصه اينکه مواجهه با تفاوتهای ساختاری در فرهنگ و قوانين مربوط به زنان در مهاجرت به بريتانيا دو وضعيت ايجاد می کند: يا زنان با اطلاع پيدا کردن از حق و حقوقی که برايشان متصور است به استفاده صحيح از آن می پردازند و از آن بهره می برند و يا به دليل مواجهه ناگهانی با حقوق تازه، خواسته يا نا خواسته از امکانات قانونی موجود سوء استفاده می کنند. مرد ايرانی، قانون بريتانيايی “فوزيه کريمی”، مسئول پروژه زنان در سازمان خيريه “جامعه ايرانيان بريتانيا”، می گويد اين پروژه تلاش می کند به زنان مهاجر ايرانی در مشکلات خانوادگی کمک کند و آنها را از قوانين بريتانيا و راههای استفاده از آن آگاه کند. خانم کريمی می گويد، مشکلات زنان ايرانی عمدتا ناشی از مهاجرت نيست؛ بلکه در مهاجرت پر رنگ می شود و نمود پيدا می کند. وی بر اساس تجربه ای که در بررسی مسايل زنان ايرانی در بريتانيا کسب کرده، می گويد، اولين موضوعی که درمشکلات خانوادگی زنان ايرانی مهاجر در اين کشور نمود پيدا می کند، اين است که آنها در اين کشور مجال می يابند، هويت فردی که در کشور خودشان گم کرده اند، پيدا کنند. حدود ۷۰ درصد مراجعان به اين تشکيلات، به گفته خانم کريمی، خواهان طلاق اند و ۴۰ در صد از اين ۷۰ درصد با مشکلات جدی مواجهند. مسئول پروژه زنان جامعه ايرانيان بريتانيا زنان مهاجر ايرانی در مقايسه با مردان، سريع تر جذب جامعه می شوند، از کلاسهای زبان و کلاسهای تقويت مهارتهای شغلی بيشتر استفاده می کنند و فرديت از دست رفته شان را با علاقه و با استفاده از شرايطی که در اختيارشان قرار می گيرد، احيا می کنند فوزيه کريمی اين فعال امور زنان در بريتانيا می گويد زنان مهاجر ايرانی در مقايسه با مردان، سريع تر جذب جامعه می شوند، از کلاسهای زبان و کلاسهای تقويت مهارتهای شغلی بيشتر استفاده می کنند و فرديت از دست رفته شان را با علاقه و با استفاده از شرايطی که در اختيارشان قرار می گيرد، احيا می کنند. در مقابل، برای مردان ايرانی پذيرفتن تغييرات و پرداختن اجباری به کارهايی که ممکن است مورد علاقه آنها نباشد، آسان نيست و آنها را از نظر روحی تحت فشار قرارمی دهد. مشکلات ناشی از همين فشارها اختلافات خانوادگی را دامن می زند. زنان ايرانی که گاه بعد از درگيريهای فيزيکی با همسرانشان و يا حتی توهين هايی که به آنها می شود از خانه های خود فرار می کنند از سوی مسئولان پروژه زنان “جامعه ايرانيان” به خانه های امن معرفی می شوند. خانه هايی که هيچ کس، نشانی آنها را نمی داند تا مبادا امنيت ساکنان آن به مخاطره بيافتد. کارکنان خانه های امن با حمايت از زنان خشونت ديده به آنها در تهيه مسکن، مسايل حقوقی و امرار معاش کمک می کنند. در خانه های امن رسيدگی به زنانی که با فرزند يا فرزندانشان به اين خانه ها پناه می برند، اولويت دارد. با اين همه، خانه امن ويژه زنان ايرانی در بريتانيا وجود ندارد. به اعتقاد خانم کريمی، با توجه به فرهنگ ويژه ايرانی و طرز فکر منشعب از آن بهتر بود اگر زنان ايرانی در بريتانيا خانه های امن مخصوص به خود را داشتند. مسئول پروژه زنان جامعه ايرانيان بريتانيا برای مردان ايرانی پذيرفتن تغييرات و پرداختن اجباری به کارهايی که ممکن است مورد علاقه آنها نباشد، آسان نيست و آنها را از نظر روحی تحت فشار قرارمی دهد. مشکلات ناشی از همين فشارها اختلافات خانوادگی را دامن می زند فوزيه کريمی فوزيه کريمی در باره مردان ايرانی متهم به خشونت عليه همسرانشان می گويد: “آنها غالبا معتقدند بگو مگوهايشان با همسرانشان تنها در حد يک دعوای معمولی بوده و دعوای بين زن و شوهر هم چيز ساده ايست و بالاخره اتفاق می افتد. از سوی ديگر هم عکس العمل زنان و طلب استمداد آنها از دست اندرکاران، قابل قبول بيشتر مردان ايرانی نيست و همين مساله آنها را خشمگين تر می کند.” به گفته خانم کريمی به همين دليل برخی زنان هم صرفا برای درد دل به تشکيلات ويژه زنان پناه می آورند و از ترس تشديد خشونت همسرانشان حاضر به انجام هيچ حرکت قانونی نيستند. او آشنا کردن خانواده ها و به ويژه زنان با قانون و نحوه بهره گيری از آن را بسيار مهم می داند. چون با توجه به شرايط موجود در قوانين بريتانيا، برخی نا آگاهی ها ممکن است موجب از هم پاشيدگی ناخواسته زندگی ها شود. نکاتی چند در باب خانه های امن زنان در بريتانيا: – زنانی که به دليل خشونت خانگی و يا تهديد از سوی همسر، شريک سابق و يا کنونی زندگی خانه خود را ترک می کنند می توانند در خانه های امن (refuges يا shelters) ساکن شوند. – آدرس اين اماکن برای تامين امنيت ساکنان آن مخفی نگه داشته می شود. – مراجعان مرد به اين اماکن راه ندارند. – اگر زنان در محله و يا شهر خود احساس امنيت نداشته باشند به شهرهای ديگر منتقل می شوند. – خانه هايی که زنان خشونت ديده در آنها ساکن می شوند مانند خانه های معمولی و گاهی بزرگتر هستند. به زنان در اين خانه ها چه تنها باشند چه با فرزندانشان اتاقی جداگانه داده می شود. اتاق پذيرايی آشپزخانه و سرويس های بهداشتی معمولا به صورت مشترک استفاده می شود. – خوابيدن بچه ها، استفاده از تلفن، ماشين ظرفشويی و لباسشويی معمولا در ساعت های معين انجام می شود. – زندگی در اين خانه ها محدوديت سنی ندارد و فرقی نمی کند که زن خشونت ديده از بستگان، همسرش، همسر سابقش ، شريک کنونی و يا سابق زندگيش مورد خشونت و يا تهديد واقع شده باشد. – مدت اقامت در اين خانه ها بسته به شرايط موجود می تواند بين چند روز تا چندين ماه باشد. – کارکنان اين خانه ها به پناهجويان کمک می کنند محل اسکان دايم پيدا کنند و در صورت نداشتن درآمد از دولت کمک مالی بگيرند. – با وجود اينکه اعمال خشونت عليه مردان بسيار نادر است موارد انگشت شماری از خانه های امن برای مردان هم وجود دارد.
کشورهای عضو سازمان ملل متحد از سال ۱۹۷۵، هشتم مارس را به عنوان روز جهانی زن به رسميت شناخته اند و هر سال آن را برگزار می کنند تا مبارزات و فعاليت های تاريخی ملی و بين المللی زنان جهان را گرامی بدارند و لزوم توجه به حق و حقوق زنان را ياد آوری کنند. اينکه اين ياد آوری چقدر و برای چه کسانی مفيد است و نتيجه بخش، بماند به مبحثی ديگر. امسال اين روز در حالی با شعار “حضور زنان در تصميم سازيها: چالشها و ايجاد تغييرات” برگزار می شود که حق و حقوق اوليه و انسانی زنان هنوز در بسياری مجامع و محاکم رعايت نمی شود. بر اساس آمار ۷۰ درصد از زنان جهان تحت خشونت هستند. در هر ۱۲ ثانيه يک زن مورد آزار و اذيت قرار می گيرد و در ۹۵ درصد از موارد، خشونت اعمال شده از سوی مردان صورت می گيرد.
اولین باشید که نظر می دهید