در مدت زمانی که در يکی از اين مراکز پرسه می زنم بيش از ۵۰۰ زن و مرد منتظر ايستاده يا داخل اتاق ها رفته و برگشته اند. زنی ۳۵ ساله کنارم نشسته، ۱۵ سال است که ازدواج کرده و يک فرزند دختر دارد اما ديگر بچه دار نمی شود. می گويد: دکترها گفتند ايراد از شوهرم است. می پرسم: تو که می توانی بچه دار شوی، نمی توانی! با لبخند می گويد: منظورت اينه که ترکش کنم؟ ادامه می دهد: به بچه های توی پرورشگاه اعتماد ندارم، معلوم نيست از چه درست شده اند. غريبه ها را به خانه نمی برم. ديگری زن ترکمنی است که مطمئن است با سپری کردن دوره درمان بچه دار می شود. او به افراد منتظر در سالن اشاره می کند و می گويد: اينهمه آدم بچه می خواهند من هم يکی مثل بقيه! بايد بچه دار شوم. خانواده شوهرم دارند طلاقم می دهند، پسر خاله ام (شوهرش) را ازدست می دهم. رحم اجاره ای اجاره رحم يکی از روش های درمان ناباروری است که طی سال های اخير در ايران گسترش پيدا کرده است. اجاره رحم، انتقال يک يا تعداد بيشتری از جنين های حاصل از لقاح تخمک و اسپرم زوج نابارور به رحم يک زن ديگر است . در اين حالت فرد اجاره دهنده رحم، تنها يک ميزبان برای جنين می باشد و از نظر ژنتيکی هيچ گونه مشارکتی با جنين حاصله ندارد. گفته می شود که خانواده ها و زنان اجاره دهنده رحم نبايد با هم تماس داشته باشند. زوجهايی که دست به اين کار می زنند، همسرانشان بدون رحم هستند يا به دلايلی رحم شان با جراحی برداشته شده است و يا اينکه به دليل بيماريهای مختلف مثل ديابت، بيماری قلبی، فشار خون يا بيماريهای بدخيم قادر به حمل جنين نيستند. در واقع در اجاره رحم، اسپرم پدر با تخمک مادر در محيط آزمايشگاهی لقاح داده می شود و جنين حاصله در رحم زن ديگری که قابليت بچه دار شدن را داشته باشد جايگزين می شود و نوزاد متولد شده خصوصيات ژنتکی پدر و مادر خود را به ارث می برد. البته به گفته پزشکان، اگر چه فرد حامل جنين از لحاظ چهره و به لحاظ فيزيکی و ژنتيکی تاثيری بروی جنين نمی گذارد، از لحاظ روحی و روانی تا حدی می تواند بر جنين تاثير گذار باشد. زوج هايی که خواهان اهداء جنين هستند از لحاظ پزشکی بايد نسبت به وضعيت بيماری های عفونی نظير مثبت بودن HIV، بيماری های ويروسی، ژنتيکی و سلامتی جسمانی مورد بررسی قرار گيرند و در صورت عدم مشکل در اين زمنيه ها از جنين های آنها استفاده شود. مشکلات اجاره دهندگان رحم در مراکز ناباروری، مسئولين و پزشکان معمولا درباره روش درمان ناباروری با شيوه “رحم اجاره ای” حرف می زنند ولی از زنان اجاره دهنده، مسائل و مشکلات آنها سخنی به ميان نمی آيد. می گويند اجاره رحم يکی از بهترين شيوه های درمان ناباروری است و خانواده های بسياری را صاحب بچه کرده است و استقبال از آن زياد است. آنها ادعا می کنند که تبعات پزشکی اين شيوه را در زنان اجاره دهنده بررسی کرده و مشکلی وجود ندارد علاوه بر آن اين زنان تحت مراقبت و مسئوليت اين مراکز هستند. اکرم: چاره ای جز اجاره دادن رحمم ندارم در يکی از اين مراکز، زنی از مدتی پيش روی نيمکت کنار در نشسته، زنی سی و چند ساله، با اندامی لاغر و تقريبا نحيف، بزک کرده با صورتی رنگ باخته و ماتيک قرمز. چادر مشکی به سر دارد بلند قد، پيراهنش شبيه کيسه است: دو رديف چين در جلو با يقه ای پهن و دامنی سجافدار و گشاد، با مغزی های افقی به رنگ عنابی، چادرش را که باز و بسته می کند به پيراهنش کمربند دارد، که البته از ريخت می اندازدش، اين پيراهن در واقع به او جلوه ای ابدی بخشيده است. مردی با کفش های خاک گرفته مدام می آيد بالای سر زن و بر می گردد. لابد شوهرش است. رحم اين زن قرار است اجاره داده شود. زوج هايی که خواهان اهداء جنين هستند در مورد بيماری های عفونی بايد مورد آزمايش قرار بگيرند. چادر مشکی را با چنان شدتی به دور خود پيچيده که گويا از سمتی که من متوجه نيستم باد تندی می وزد. به رحم اين زن ۲۰ روز ديگر جنينی اهدا می شود. اکرم در يکی از شهرک های اطراف کرج زندگی می کند. ۳۵ يا ۳۶ ساله است. سه تا بچه دارد. وقتی به خانه اش وارد می شوم دختر ۷ ساله اش وسط اتاق در حال نماز خواندن است. ازش می پرسم برای چه نماز می خواندی؟ می گويد: دعا می کنم که خدا پول بده. اکرم حال خوشی ندارد. رنگ پريده تر و آشفته تر از زمانی است که او را در مرکز درمان ناباروری ديدم . جويای حالش می شوم. اکرم می گويد: نمی دانم چه کنم. نگرانم . نگران زندگيم. تا کی می توانيم ادامه دهيم! شوهرش ديابت دارد صورتش باد کرده است. شغلش آزاد است؛ رنگ کار چوب. با ۲۵ سال سابقه کار بيمه نيست. بيش از دو سال است که از کار افتاده و هزينه درمان و زندگی اش را برادر و دوستانش تامين می کنند. اين خانواده در يک خانه ۶۵ متری با سه ميليون پول پيش و ماهی ۶۰ هزار تومان اجاره در شهريار کرج زندگی می کند و کليه هزينه های زندگی به جهت از کار افتادگی و بيماری مرد توسط خانواده و دوستان تامين می شود. اکرم می گويد: چاره ای جز اجاره دادن رحمم ندارم. زندگيم در دو سال اخير به نابودی کشيده شده. يک آب خوش از گلوم پايين نرفته. دختر بزرگم بايد شوهر کند و دانشگاه برود، پسرم خرج دارد، اين دختر کوچک هم که کلاس اول است. نمی شود بدون پول زندگی کرد. شوهرم سالها کار کرده و اين اوضاع و احوال ما است حالا من کاری از دستم بر می آيد که برای زندگی ام انجام دهم. می پرسم: مگر شوهرت در طی ۲۵ سال ، قسمتی از بدنش را برای تامين هزينه های خانواده اجاره داده که تو می خواهی اين کار را انجام دهی؟ می گويد: کاری از من ساخته نيست تنها می توانم بچه درست کنم. اکرم تمام مدت که در خانه اش نشسته، نگران و ماتم زده است. دست هايش را می فشرد و سپس دستش را روی فرش می کشد و آشغال های فر ش را می گيرد. می گويد: مادر شوهرم يک ماهه اينجاست. نبايد بفهمد. لطفا بلند صحبت نکنيد! به خاطر دخترهايم اين کار را می کنم. می پرسم: نه ماه بچه را حمل می کنی و بعد می دهی به ديگران؟ اکرم با تشويش می گويد: اصلا مهم نيست، به پولش احتياج داريم. من فقط به دنيا می آورمش. مهدی، شوهر اکرم می گويد: ۹ ماه بچه در شکم زن من است. ما با او انس می گيريم و بعد ولش می کنيم بره .. او بهر حال بچه منه و ما فکر می کنيم بچمون مرده. اگر اين فکر را نکنم بايد برم دنبالش. اين پول ما را به عرش نمی رساند. يک نمره از زير صفر می کشد بالا. مهدی ۴۳ سال دارد و نمی تواند زياد حرف بزند و بنشيند. می پرسم آيا همسايه ها فاميل و يا بچه هايتان از جريان مطلع هستند. می گويد: هيچ کس چيزی نمی داند. بچه که به دنيا آيد می گوييم مرده. اين رازی است بين من و زنم. ادامه می دهد: تنها رازی که در زندگی ما وجود دارد و اگر فاش شود تمام هستی ام را از دست می دهم. اين کار خلاف شرع و قانون نيست اما خانواده ام آن را کمتر از خلاف شرع نمی دانند! اکرم بابت اجاره رحمش پنج ميليون تومان دريافت می کند و کليه هزينه های زندگی اش از جمله خوراک، اجاره خانه به مدت ۹ ماه، مراجعه به پزشک و ساير هزينه ها توسط خانواده درخواست کننده رحم تامين می شود. اين در حالی است که سکينه، زنی که نقش واسطه را بين اجاره کننده و اجاره دهنده رحم بازی می کند، گفت که برای اجاره رحم اکرم هشت و نيم ميليون تومان توافق شده است. سيداشرف: وضعيت کاری شوهرم خراب است سيد اشرف قرار است ۱۸ روز ديگر جنين زن و مرد ديگری را در خود بپروراند. او ظاهری پريده و زردرنگ دارد، ولی سرشار از زندگی است. اهل بناب آذربايجان است. او را در خانه ای تقريبا بدون اثاث و لوازم اوليه زندگی، حوالی ميدان آذری تهران می يابم. سيد اشرف ۲۹ يا ۳۰ سال دارد و از ۱۳ سال ازدواج ۳ تا پسر دارد. شوهرش گچ کار است، اما در دو ساله اخير بيکار بوده است و در حال حاضر با ماشين دوستش مسافر کشی می کند. سيداشرف شوهر و زندگی اش را دوست دارد. خانه ۴۰ متری بی اثاث و اسباب و شوهر بيکار و يخچال خالی و فرياد های صاحب خانه و در کوبيدن طلبکارها سيداشرف را به اين فکر انداخته که می تواند به خانواده اش کمک کند. سيد اشرف می گويد: اين اجاره رحم يک کار نه ماهه است که می تواند ما را از اين وضعيت درآورد. شوهرم مردی کاری است اما وضعيت کار و در آمد خراب است. ۱۷ سال سابقه کار دارد، ولی ما هيچ کدام بيمه نيستيم و جز همين چيزها که می بينی و سه تا پسر خوشتيپ و خودم و مردم چيز ديگری نداريم.. ( می خندد) او می گويد: من عاشق بچه دار شدن بودم از کودکی؛ شايد از پنج سالگی. عاشق شوهرم شدم و ازدواج کرديم و بچه بخشی از روح من است من قرار بوده اينها را به دنيا بياورم. اين بچه بچه من نيست. گرچه بهش عادت می کنم اما با نداشتنش کنار می آيم ۹ ماه مال من است بعد که رفت، مرد، تمام شد. سيد اشرف با شادی و درد آميخته بهم می گويد: اگر دختر باشد فرق می کند چون اگر خودم مشکل مالی نداشتم يه دختر می آوردم! بابت اين اجاره سيد اشرف ماهی ۷۰۰ هزار تومان می گيرد. کنار بخاری کمرش را گرم می کند و می گويد: کاری غير از اين از دستم بر نمی آيد بچه ات وقتی هی می گويد اينو می خوام اونو می خوام و نمی توانی برايش تهيه کنی سخت است. اين کاری است که می توانم تو خونه و کنار بچه هام انجام بدم. سکينه، واسطه و دلال اجاره رحم سکينه زنی ۳۵ ساله است که نقش واسطه ای بين خانواده اجاره دهنده رحم و والدين (متقاضی) رحم اجاره ای را بازی می کند. او واسطه بين بيمارستان، پزشکان، داروخانه و دو خانواده است. کليه هزينه ها و پرداخت ها با واسطه اين زن انجام می شود. رحم اجاره ای توسط وی در تهران و کل شهرستان های ايران و حتی آنطور که خودش می گويد در کشورهای عراق، ترکيه، دوبی، تاجيکستان و برخی ديگر از کشورهای عربی در جريان است. تنها سکينه است که دو سر اين معامله (رحم اجاره ای) را می شناسد. او در ايران و کشورهای نام برده شده در رفت و آمد است . او اختيار تام دارد. کليه پرداخت های مالی به حساب اين فرد واريز می شود. او حتی هزينه تلفن و تاکسی سرويس خود و وقتی را که صرف مراجعه و خدمت رسانی به دو طرف معامله را می کند از خانواده خريدار (رحم اجاره ای ) و بيمارستان طرف قرار داد می گيرد. کليه هزينه های رفت و آمد، معاينات پزشکی، بردن دارو و مايحتاج به خانواده اجاره دهنده در طی ۹ ماه بارداری و ارتباط با اجاره گيرنده ها، هزينه هايی است که به اين زن پرداخت می شود. می گويد: تا امروز مشکلات زيادی در اين رابطه داشته است در مواردی زنی که رحمش را اجاره داده پس از به دنيا آمدن کودک به او وابسته شده و خود را مادر بچه می داند و حاضر به ترک بچه نيست. در مواردی پدر و مادر بچه در مدتی بعد از انتقال جنين با هم اختلاف پيدا کرده و گاه کار به طلاق می انجامد بچه را نمی خواهند، در اين مرحله تکليف زن اجاره دهنده و بچه نامشخص است. سکينه ادامه می دهد: اين در حالی است که ممکن است زايمان صورت گرفته، اما کودک دچار نقص ژنتيکی شود و پدر و مادر (صاحبان جنين) بگويند که بچه را نمی خواهند و حاضر به تحويل گرفتن بچه نباشند. موارد بسياری از اين قبيل موجب شد تا ما مراحل را تا حد توان قانونی کنيم. شرايط زن اجاره دهنده رحم سکينه می گويد: تمام کارها وارتباطات توسط من انجام می شود. منظورم تنها مراحل پزشکی و مراقبت ها نيست. بايد محضری شود( بعد از مدتی آشنايی با اين زن از زبان خودش متوجه می شوم که محضری وجود ندارد بلکه خود اين زن در حکم محضر است). اين قرار داد بين والدين و زن اجاره دهنده رحم امضا می شود. “البته توافقات طرفين، جداگانه و با واسطه من صورت می گيرد. ۵۰۰ هزار تومان، روز قرار داد بايد پرداخت شود. علاوه بر آن بايد مبلغی به عنوان کمک خرجی به زن و خانواده اش پرداخت شود تا روز زايمان.” او ادامه می دهد: زن اجاره دهنده، بايد در استراحت مطلق باشد و نياز به پرستار دارد. بايد هزينه پرستار روزانه داده شود . بايد به پزشک برای معاينه رجوع کند که هزينه های پزشکی به عهده والدين است. پس از به دنيا آمدن بچه بقيه پول گرفته می شود. به گفته سکينه، زن اجاره دهنده رحم به خاطر وضعيت اقتصادی اين کار را می کند و بايد در نظر داشت که اين زن در تمام دوران حاملگی همخوابگی با شوهرش ندارد. او در تمام مدت زايمان با فاميل و آشنايان قطع رابطه کرده و بعد از زايمان به علت نبود بچه در ميان همسايه ها و کسبه دچار مشکل می شود. اينکه در رحم زنی بچه يک زوج ديگر رشد کند در فرهنگ ايرانی ناشناخته و حتی تابوست. شوهر اکثريت اين زنها با وجود رضايت کتبی و توافقی که با همسرش داشته زن را در دوران بارداری آزار داده و زن با زخم زبان مواجه است، زيرا برای برخی از اين مردان پذيرش اين نکته که زنشان بچه مرد ديگری را در رحم دارد، دشوار است. قبل از هر انتقال جنين خانواده زن اجاره دهنده بررسی شده و با بچه های زن نيز گفتگوهايی انجام می شود. اکثريت اين زن ها در طی دوران بارداری به بچه وابسته شده و عشق می ورزند. اما مسئله مهم برای خانواده اجاره دهنده، مشکلات اقتصادی شديد است که به اين شکل فراقتی حاصل شده و وضعيت خانواده بهتر می شود. سکينه مرا به داروخانه ای می برد که طرف قرار داد با وی است و از اين داروخانه کليه داروهای مورد نيازش را می گيرد. سکينه با اشاره به داروهايی که برای آماده سازی رحم به منظور پذيرش جنين به زن تزريق می شود، معتقد است که درباره عوارض اين داروها سخن چندانی به ميان نمی آيد تا مبادا زنان اجاره دهنده رحم نگران شوند. او ادامه می دهد: داروهای رحم اجاره ای تحت بيمه نيست زيرا درمان شخصی محسوب می شود. اجاره کنندگان خارجی سکينه می گويد: از عراق، روسيه و سنگاپور مشتری های خوبی دارم. موردی بود که بيش از ۱۵ ميليون تومان برای خانواده ای در بغداد هزينه برداشت. عرب ها دوست دارند بچه شان در رحم زن های ايرانی باشد. در حال حاضر ۲۰ رحم اجاره ای دارم. وی می گويد: صيغه ای برای اسپرم و تخمک خوانده می شود. سکينه، زن ۳۵ ساله ای است که از ۱۸ سالگی کار می کند. او قبلا آرايشگاه زيبايی داشته، مدتی فيلمبردار مجالس عروسی بوده و چند سالی می شود که در زمينه رحم اجاره ای کار می کند. او دو بار ازدواج کرده است. سکينه به گفته خودش بيش از يک ميليون در ماه درآمد دارد. او مدام از خدمت کردن و لذت خدمت حرف می زند. زن زيبا و شيک پوشی است . عاشق زندگی، خانواده و کارش است و تمام توانش را برای موفقيت در کار و زندگيش صرف می کند. در محوطه ورودی يکی از مراکز درمان ناباروری ايستاده ام، در فضای حياط صندلی ها را چون تماشاخانه ای چيده اند و يک تلويزيون دارد که فيلمی آموزشی نشان می دهد؛ تصاويری از خون و گوشت های تپنده و حجم های نامشخص؛ لقاحی صورت می گيرد…
ناباروری بسياری از زوج ها را در سراسر جهان رنج می دهد. پزشکان در کشورهای مختلف در تلاش برای درمان ناباروری هستند. در تهران نيز مراکز ناباروری مملو از منتظرانی است که از پزشکان و متخصصان تقاضای کمک دارند. روش های مختلف درمان ناباروری توانسته بسياری را صاحب فرزند کند يا اميدوار به آينده، در انتظار نگاه دارد. يکی از اين روش ها رحم اجاره ای است. در مراکز درمان ناباروری در تهران به زوج هايی برخوردم که بيش از ۱۰ سال تحت درمان ناباروری قرار دارند. مسئله مشترک در تمام اين افراد عشق به داشتن اولاد است. اجاره رحم يکی از روش های درمان ناباروری است که طی سال های اخير در ايران گسترش پيدا کرده است. زوجهايی که دست به اين کار می زنند، همسرانشان بدون رحم هستند يا به دلايلی رحم شان با جراحی برداشته شده است و يا اينکه به دليل بيماريهای مختلف مثل ديابت، بيماری قلبی، فشار خون يا بيماريهای بدخيم قادر به حمل جنين نيستند.
اولین باشید که نظر می دهید