روزهای امین

هفته گذشته جوانی به ظاهر خوب و شایسته با دختری بسیار با وقار و زیبا و تحصیل کرده در موسسه ملاقات اول خود را طی انجام دادند و بعد از دیدار طبق معمول مشاور از هر دوی آنها تک به تک خواست تا در خصوص ظاهر یکدیگر نظر بدهند ، همه چیز خوب پیش رفت و هر دو ظاهر هم را پسندیده بودند و قرار شد تعیین وقت شوند برای ملاقات بعدی ، به یکباره مرد به هم ریخت و انگار سر سفره عقد نشسته باشد و دیگر راهی برای گریز نبیند همه چیز را بهم ریخت و گفت من تا استخاره نکنم قرار بعدی را نمیگزارم !!! این سخن را کسی میگفت که نخبه کنکور بود و دانشجوی دکتری و شش جلد کتاب داشت ، هر چه مشاور مذهبی موسسه به او گفت فعلا نیازی به استخاره نیست و استخاره فقط در جایی لازم است که راه مسدود است مشاوره و تعقل پاسخگو نیست و تحقیقات هم میسر نباشد در این صورت در حیرت کامل میتوان به استخاره هم مراجعه نمود ولی اینک نه به دار و نه به بار اقدامی صورت نگرفته که نیازی به استخاره باشد … تو گوش این به اصطلاح نخبه نرفت که نرفت و مشاور هم به دلیل بیماری ضعف اراده تصمیم ، تمامی قرارهای فرد را معلق کرد تا ابتداء این فرد معالجه شود سپس وارد دور ملاقاتهای ازدواج قرار بگیرد …واقعا وقتی به این همه بی اعتمادی به خویش و خود باختگی در تصمیم توجه میشود میفهمیم چقدر در شعور اجتماعی ضعیف هستیم و توان اراده ورزی ما چقدر ضعیف است …