گزارش علمی تهیه شده در کتاب تاریخ طبیعی تجاوز نشان میدهد مردان گاهی ناچار میشدند برای تکرار و دوام نسل خود به رابطهی جنسی با زور و بدون رضایت زنان متوسل شوند. اتفاقاتی نظیر حوادث طبیعی، کوچ گلههای شکار، خشکسالی، جنگها و بیماریهای مسری گاهی باعث میشد که تعداد زنان در گروه اجتماعی به هر دلیلی کمتر از مردان گردد و به اندازهی کافی شریک جنسی برای مردان وجود نداشته باشد. در این گونه شرائط، مردان برای دستیابی به جفت از حربه تجاوز استفاده می کردند.
دلیل مهم دیگر مربوط می شود به مردانی که به دلائل مختلف از جذابیت جنسی کمتری برخوردار بودند و به همین دلیل از شانس کمتری برای تداوم نسل برخوردار میشدند. مردان فوق، یکی از راه های ناگزیر برای تکرار نسل و صیانت ذات شان، انتقال ژن خود، بدون میل داوطلبانه زنان بوده است.
پروفسور روانشناسی دانشگاه لسآنجلس، دکتر نایل مالموت در گزارش دیگری در همین رابطه به تجاوز در درون زندگی مشترک اشاره میکند. او معتقد است که شوهران (یا زوج مشترک قبل از برپایی سنت ازدواج) برای آنکه از «پدر» بودن خود مطمئن گردند در طی روزهایی که زنانشان در موقعیت تخمکگذاری بودند به زور با آنها رابطه جنسی برقرار میکردند تا به کمک از بین بردن اسپرمهای قبلی شانس تولد فرزند خودشان را بیشتر سازند.
ناگفته نماند که زنان نوع بشر و حیوانات مشابه در گذشتههای دور و قبل از برقراری آیینهای زناشویی از قابلیت رابطهی جنسی متعدد هم برای بارداری استفاده میکردند. دکتر مالموت برای پشتیبانی تئوری خود از فرمِ فیزیکی کلاهکگونه آلت مردانه یاد میکند که در حین رابطهجنسی میتواند با تکرار مداوم مسیرشان، اسپرمهای غریبه و رقیب را به بیرون بریزند و پدر بودن خود را تضمین کنند.
پروفسور روانشناسی دانشگاه لسآنجلس، دکتر نایل مالموت در حین جمعبندی پرسشنامهای که تهیه دیده بودند متوجه این نکته شدند که ۳۰ درصد مردان دنیای معاصر نیز به احتمال ارتکاب به تجاوز در صورتی که جرم محسوب نگردد و برایشان دردسری فراهم نکند فکر کردهاند. گزارشهای زیادی نیز وجود دارد که بازگوکنندهی این حقیقت است که مردان در حال خودارضایی و یا ابراز تخیل جنسی به «تجاوز کردن» هم میاندیشند.
محققان البته با دقت تمام به این نکته توجه میکنند که بین « جبرِ تطبیق» انسان اولیه با شرائط دنیای معاصر فرق بگذارند. آنها امیدوارند که تحقیقاتشان قراری برای توجیه و حقانیت علمی بخشیدن به عمل تجاوز نگردد.
با وجود این، امکان سوءاستفاده از این نظریات بسیار بالا است. متاسفانه بخش بزرگی از تحقیقات جدید به سرعت در زیر چتر تحقیقات گمراه کنندهای قرار میگیرد که در نظریه «جبر طبیعی» ریشه دارد.
نظریه «جبر طبیعی» معتقد است همهی رفتار بشر بر پایه دستوراتی است که ژن بشر صادر میکند و اختیار و اراده در این نظریه، معنا و مفهومی ندارد. بنابر همین منطق، چون عمل تجاوز امری طبیعی است و بر اساس ضرورت حیاتی میباشد پس جرم نیست.
بحث همهجانبه و بسیار جنجالی فوق را میتوان به حاشیه کشاند اگر همزمان با آن بتوان به کمک روانشناسی تکاملی به نظریاتی نزدیک شد که نشان میدهد زنان نیز بر اساس ضرورتهای زیستی و برای جلوگیری از تجاوز، به وسایل تکامل یافتهتری در بدن خود مجهز گردند.
در بخش نخست اشارهای داشتیم به بررسی های علمی محققینی چون تورنهیل، پالمر و مالاموت که درباره زمینهها و دلائل طبیعی و ماقبل تاریخی «تجاوز» صورت گرفته است. خسارات سهمگینِ تجاوز بر اجداد مؤنث بشر، بیشک این برداشت منطقی را حمایت خواهد کرد که بدن زنان نیز امکان تدارکِ زمینههای دفاع بیولوژیک را نیز برای خود تهیه کرده باشند.
روانشناسان تکاملی متوجه این نکته شدهاند که سیستم «قاعدگی زنانه» که به زنان امکان میدهد فقط دو روز در ماه امکان باروری داشته باشند بیشک مهمترین وسیله دفاعی زنان برای کنترل «تجاوز» به شمار می رود.
افزایش قدرت فیزیکی زنان در طی دوران تخمک گذاری
زیستشناسان دانشگاه ایالتی نیویورک خانم ساندرا پترالیا و گوردون گالوپ در سال ۲۰۰۲ تحقیقی بر روی ۱۹۲ دانشجوی دختر دورهٔ لیسانس انجام دادند. در این بررسی، به دانشجویان داستانهای کوتاهی برای خواندن دادند که قهرمان مؤنث قصه توسط مردان مشکوک تعقیب شدهاند و جملهٔ آخر داستان با عباراتی نظیر «وقتی که کلید ماشین را چرخاند تا استارت بزند، متوجه دست سردی بر روی شانهاش شد» تمام میگردد.
محققین قدرت فشار دست شرکتکنندگان در تحقیق را هم قبل و هم بعد از خواندن داستان اندازه گرفتند و متوجه شدند که دانشجویانی که در پرسشنامه اعلام کرده بودند که در مرحلهی تخمکگذاری دورهٔ ماهانه خود هستند بعد از خواندن داستان از قدرت فشردن دستِ بیشتری برخوردار بودهاند. بهعبارتی زنان در حین واکنش به علائم توهین و حمله جنسی به دلیل موقعیت فیزیکی خود در طی دو روز مخصوص تخمک گذاری، از قدرت بدنی بیشتری برخوردار هستند.
زنان در دورهٔ تخمکگذاری نسبت به مردان غریبه، شکاکتر هستند
در سال ۲۰۰۷ گزارشی توسط خانم کریستسن گارور- آپگار که به همراه یک تیم محقق به چاپ رسید. بر طبق این گزارش خانم گارپر از مصاحبه ۱۶۹ زن (که دوره قاعدگی منظم داشتند و در سنجش فوق شرکت کرده بودند) با مردان مختلف فیلمبرداری کرد. بعد از آن، از زنان خواسته شد که به مردان بر اساس شخصیت و رفتار و بهویژه اینکه آیا مردان ملاقات شده نیتهای جنسی داشتهاند یا خیر نمره بدهند. تیم تحقیقاتی در حین تهیه گزارش پی بردند که زنانی که به روزهای تخمکگذاری نزدیکتر بودهاند اصرار بیشتری برای این باور داشتند که مردانی که با آنها مصاحبه کردهاند تمایلات مشکوک جنسی از خود بروز دادهاند. زنان فوق فکر نکردند که مردان مزبور بیادب، غیر صمیمی و یا بدذات بودهاند بلکه فقط این احساس ناخوشایند دربارهٔ احتمال «متجاوز» بودن را از خود بروز داده بودند.
زنانی که به روزهای حامله شدن در هر ماه نزدیکتر میشوند محتاطتر میگردند.
به نظر میرسد در طی دو روز مهم هر ماه، مشکوک بودن به همه، تحمل زیادی را میطلبد برای همین بر طبق دو گزارش تحقیقاتی، پی برده شده است که زنان سعی میکنند در روزهای مربوطه مثلا در شب قدم نزنند و یا تنها به پارک نروند. آنها درِ خانه خود را به روی غریبهها باز نمیکنند و ماشین خود را در جادههای بیرون شهر متوقف نمینمایند. گزارش محققین آلمانی از این نظر جالب است که نشان میدهد زنان فوق به هیچ وجهه از فعالیتهای روزمره و کار خود نمیکاهند ولی در انتخاب رفت و آمد خود در طی دو روز مربوطه دقت بیشتری به خرج میدهند.
زنان در روزهای تخمک گذاری نژادپرست میگردند
گزارش تحقیقاتی دانشگاه ایالتی میشیگان که توسط کارلو ناوارت و تیم دانشگاهیاش تهیه شده است به این واکنش غیرعادی و جنجالی اشاره می کنند که نشان میدهد زنان سفیدپوست امریکایی در روزهای حول و حوش تخمکگذاری، علائم نژادپرستانه از خود بروز میدهند. با انجام آزمونهای مخصوص۴ محققین دانشگاه میشیگان پی بردند که زنان مزبور به مردان سیاه حساسیت بیشتری نشان می دهند و آنها را « غیر خودی» می یابند. تفسیر محققین در این رابطه به این حقیقت اشاره میکند که زندگی معاصر و تلفیق، آشنایی و مراودهٔ نژادهای بشر به شکل مسالمتآمیز، پدیدهای جدید در طول تاریخ بشری است. به همین خاطر، عدم اطمینان به غیر خودی که رنگ، زبان، مذهب و آداب و رسوم متفاوت دارد واکنشی است غریزی که بر اساس ضرورتهای زندگی اجداد خیلی قدیمی بشر شکل گرفته است.
[…] […]