هرگاه صحبت از بالا رفتن سن ازدواج میشود و افراد میخواهند دلایل ازدواجنکردن جوانان را برشمارند از دختران حرف میزنند، اما باید در نظر بگیریم که پسران جوان زیادی هم هستند که مجرد ماندهاند؛ پسرانی که خود مایل به ازدواج نیستند.
به گزارش مهرخانه، بر اساس گزارشی که معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان منتشر کرده است، کل جمعیت هرگز ازدواجنکرده ۱۰ سال به بالا در ایران ۲۳ میلیون نفر است که از این تعداد حدود ۱۳ میلیون نفر را مردان و ۱۰ میلیون را زنان تشکیل میدهند. جمعیت مجردان قطعی نیز که بین ۳۰ تا ۶۵ سال را شامل میشود، بر اساس سرشماری سال ۸۵، یک میلیون و ۲۲۰ هزار نفر است. غیر از این آمارها اگر به اطراف خودمان نگاهی بیندازیم نیز متوجه میشویم که تعداد پسران زیادی هستند که هنوز ازدواج نکردهاند. با وجود آنکه برخی پسران نداشتن وضعیت مالی مناسب را عامل ازدواجنکردن خود میدانند، اما بررسیهای بیشتر مشخص میکند که عامل اقتصادی تنها دلیل عدم ازدواج پسران نیست.
دلایل اقتصادی؛ عامل اصلی و مهم ازدواجنکردن پسران، اما نه همه آن
سامان 23 ساله، دیپلمه که در کنار پدرش در کار فروش لوازم چوبی است، معتقد است بخشی از این موضوع مربوط به مسائل اقتصادی است و نه همه آن. او میگوید: «اگر پسرها خیلی زرنگ باشند تا 22 یا 23 درس بخونند و بعد هم باید بروند سربازی و بعد هم تازه دنبال کار. واسه همین خود من ترجیح دادم فقط برم سربازی و بعد بیام کنار پدرم کار کنم.» سامان بخش دیگر عدم تمایل پسران به ازدواج را مربوط به هزینههای سنگین ازدواج میداند و بخش سوم دلیل خود را اینگونه عنوان میکند: «وقتی پسرها میتونند بدون ازدواج از برخی مزایای ازدواج بهرهمند بشند، چرا باید ازدواج کنند. واسه همین به راحتی تا جایی که بتونند شونه خالی میکنند.»
مراسم پرخرج، مهریه و سایر رسم و رسومات دست و پا گیر
عامل اقتصادی و در واقع مانع اقتصادی برای ازدواج پسران تنها به خرج زندگی محدود نمیشود، بلکه پسران از خرجهای مراسمهای مختلف و نیز مهریه و رسم و رسومات دیگر نیز واهمه دارند. دکتر سعید معیدفر؛ جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتگو با مهرخانه در این خصوص بیان کرد: «مهریه و جهزیه و تعهدات شدید دیگر برای داماد و خانواده، باعث تکلف و انتظارات گسترده میشود. هزینههای مراسم عقد و عروسی و تشریفات و مناسک خاص، هزینههای اقتصادی و وقت و انرژی از فرد میبرد که عملاً پسر تا مدتی تعطیل میشود. بنابراین این موارد، محدودکننده آن فرد میشود. لذا افراد تصمیم میگیرند مراحل رشد و ارتقای خود را طی کنند و بعد ازدواج کنند؛ چراکه ازدواج را در قیدوبنددانستن میدانند. نتیجه آنکه اینگونه سختگیریها و خرجها با زندگی مدرن همخوانی ندارد.»
ترس از دست دادن آزادی
نیما 34 ساله و مهندس صنایع غذایی معتقد است ترس از دست دادن آزادی و در واقع محدود شدن، باعث شده از ازدواج کردن هم بترسند. نیما ادامه میدهد: «دوست ندارم کسی مدام بگوید کجا بودی، با کی بودی، چرا دیر اومدی. دلم نمیخواد آزادیمو از دست بدم و تا زمانیکه بتونم از ازدواج به همین علت فرار میکنم؛ در حالی که از نظر اقتصادی تأمینام و مشکلی برای اداره زندگی ندارم.»
مهدی 28 ساله و دامپزشک میگوید: «دخترها روی مسئله رفت و آمد ما پسرها حساسن؛ همانطور که مادرامون حساسیت دارن. من گاهی دلم میخواد شبها تا دیروقت با دوستام بیرون باشم. این مسئله بعد از چند سال برای مادرم تا حدی عادی شده، اما نمیدونم برای همسرم هم عادی میشه یا نه. پس تا وقتی که شیوه زندگیام اینجوری باشه و آزادی دوران جوونی رو داشته باشم، نمیخوام ازدواج کنم.»
دکتر معیدفر؛ جامعهشناس و استاد دانشگاه معتقد است روندهای فردگرایی در کشور و گریز از پذیرش مسئولیتهای اجتماعی در جامعه مانع ازدواج پسران میشود، اما عامل دیگری که معیدفر به آن اشاره دارد تغییر ارزشها و سلیقه مهاجران به شهرهای بزرگتر است که عمدتاً مردان جوان هستند که پس از مدتی زیستن در شهرهای بزرگ تغییر میکنند و درحالیکه فرصت کامل برای ازدواج با زنان در شهرهای محل کار خود را به دست نمیآورند، کمتر حاضر میشوند از روستا یا شهر قبلی خود همسر انتخاب کنند.
مسئولیتپذیری یا بیخیالی
صابر 31 ساله و مهندس مکانیک ترس از مسئولیتپذیری پسرها را عامل دیگر ازدواجنکردن آنها میداند و میگوید: «این روزها زیاد میبینم و میشنوم که پسرها از داشتن مسئولیت یک خانه و زندگی میترسن. خود من هم میترسم که نتونم از پس خرج زندگی بر بیام.» وقتی به صابر میگویم که او که وضع مالی نسبتاً خوبی دارد، چرا از وضعیت مالی آینده خود میترسد؟ جواب میدهد: «از خرجهای زندگی و قبل از آن خرجهای زیاد عروسی میترسم و غیر از اون از اینکه بخوام مسئولیت یک آدم دیگر رو بر عهده بگیرم هم میترسم. میترسم از عهدهاش برنیایم و هم به زندگی خودم گند بزنم و هم یه نفر دیگر.»
واسطهگری
اغلب فکر میکنیم ازدواج و انتخاب برای پسران راحتتر از دختران است، اما امروزه از پسران هم میشنویم که میگویند کجا با همسر آیندهشان آشنا شوند. در گذشتهای نه چندان دور اطرافیان پسر شامل مادر، خواهر و سایر اقوام، دختری را به پسری معرفی میکردند یا آنکه خود دختر و پسر در مکانهایی مانند محل کار و دانشگاه با هم آشنا میشدند، اما از آنجاییکه میزان آشناشدن در محیطهای فوق محدود است و نهادهای رسمی نیز نمیتوانند وارد امر واسطهگری برای ازدواج دختران و پسران شوند، پسران هم امروزه نمیدانند از چه طریقی با همسر آیندهشان آشنا شوند. لذا واسطهگری کمرنگ شده و این یکی از دلایلی است که پسران به ازدواج تن نمیدهند؛ زیرا سایر محیطها را محیط امنی برای آشناشدن و انتخاب همسر نمیدانند.
در این خصوص معیدفر بیان میکند: «اگرچه جامعه عوض شده و شرایط دگرگون شده است و بسیاری از اقتضائات جامعه مدرن در جامعه ما جریان پیدا کرده است، اما مسئله ازدواج همچنان در جامعه ما با بسیاری از سنتهای پیشین آمیخته است. هرچند این سنتها نیز تغییر کرده است، اما این تغییرات معادل تغییر در سایر حوزهها نبوده است. باید فرصتهایی ایجاد کنیم که در دنیای تغییریافته امروز، زمینههای پیوند انسانها در عرصههای مختلف ایجاد شود تا افراد هر جا که میروند، در جامعه حضور داشته باشند و بر این اساس مساجد، محلات و محیطهای کاری ما میتواند تبدیل به مراکزی شود که روح همبستگی را تقویت کند و مانع از بروز فردگراییهای افراطی باشد.»
تغییر سبک زندگی و تأثیر آن بر عدم ازدواج پسران
بنابراین عامل دیگر عدم ازدواج پسران را باید در مهاجرات پسران به شهرهایی غیر از شهر محل تولد یا سکونت خود برای کاریابی جستجو کرد. این مسئله را شاید بتوان به نوعی به ورود زودتر و سریعتر مدرنیته به شهرهای بزرگ مربوط دانست که موجب تغییر دیدگاه پسران میشود.
فرهاد 27 ساله و مدیر یک شرکت بازرگانی معتقد است: «دلیل اصلی ازدواجنکردن پسران، رشد فردگرایی و تمایل جامعه انسانی ایرانی به زندگی فردی و کوچکشدن هرچه بیشتر خانواده است که البته از نتایج ورود ناهمگون و ناقص فرآیندهای مدرنیته به جوامع در حال توسعه است. مضاف بر اینکه داشتن تعهد و احساس مسئولیت از شرایط اولیه ازدواج است که متأسفانه نسل امروز نسبت به آن بیگانه است.»
فرهاد به مفاهیمی همچون ازخودگذشتگی اشاره میکند که در حال حاضر و در میان نسل جوان کمتر دیده میشود؛ مقولهای که از دیگاه فرهاد برای ازدواج لازم و بلکه ضروری است. «ادبیات و رفتار جمعی ما عاری از دیگرخواهی و ازخودگذشتگی شده است که این مسئله نیز میتواند دلیل تمایل پایین افراد به ازدواج محسوب شود. البته همه این موارد بدون در نظر گرفتن مسائل مالی و اقتصادی میتواند هر تحقیق و گزارشی در مورد این موضوع را ناقص و بینتیجه جلوه دهد. شرایط اقتصادی بیش از هر دلیل دیگری به رشد فردگرایی در جامعه ایرانی دامن زده است.»
شاید این موضوع را بتوان تغییر سبک زندگی امروزی نامید. تغییری که بر اثر مدرنیته و ناهمگونشدن جمعیت شهری و روستایی و بعضاً شهرهای بزرگ و کوچک دیده میشود. معیدفر میگوید: «در حالی که در سبک زندگی سنتی، فرد از طریق ایفای نقشهای اجتماعی همراه با عضویت در گروههای اجتماعی و از جمله تشکیل خانواده به جایگاه اجتماعی دست مییافت، در مدل امروزی با توجه بیشتر به رشد شخصی از طریق تحصیل، یا تلاش برای ارتقای وضعیت اقتصادی – اجتماعی و یا لذت جوییهای کمهزینه کسب اعتبار میکند.»
این جامعهشناس در اینباره متذکر میشود: «امروز تغییراتی در جامعه اتفاق افتاده که برخی از این تغییرات ناشی از این است که جامعه برای رشد و توسعه مدت زمان بیشتری را برای نیروی انسانی صرف میکند. در گذشته شاید لازم نبود چندان کارهای زیادی برای نیروی فعال جامعه صورت گیرد و فرد میتوانست به عنوان یک نیروی اقتصادی فعال وارد جامعه شود، اما امروزه جامعهشناسان معتقدند جامعه دچار فرآیندهای پیچیدهای شده است. در واقع در گذشته شغلهای کمی بود که نیاز به تخصص و مهارت داشت، اما امروزه طیف زیادی از مشاغل هستند که نیاز به مهارت در مقطع زمانی بیشتری دارند و ورود فرد به عرصه اجتماعی را با تأخیر مواجه میکند.»
توجه به قدرت برساخت مسئله برای یافتن راهحل
حال با توصیف شرایط فوق باید دید راهحل چیست و چه راهکاری میتوان برای وضعیت حال حاضر پیشنهاد داد و چه باید کرد. معیدفر معتقد است: «برای حل هر مشکل یا مسئلهای باید عزم عمومی وجود داشته باشد که نزاغ نخبگان سیاسی و اجتماعی در سالیان متمادی و تخطئه همدیگر باعث شده است که حتی درمورد موضوع خانواده، نتوانیم مردم را متقاعد کنیم که در مواجهه با این مسئله چگونه عمل کنند. بنابراین قدرت برساخت مسئله را باید برای پیداکردن راهحل آن در نظر بگیریم.»
این استاد دانشگاه افزود: «فقدان همدلی و همزبانی ممکن است به جایی بیانجامد که آنچه را ما مشکل میدانیم، مردم که نیروی اصلی حرکت و تغییر هستند، مشکل ندانند و در چنین حالتی به رغم تلاش فراوان و هزینههای بسیار، ره به جایی نخواهیم برد.»
تبعات ازدواجنکردن پسران
معیدفر در خصوص راهکار برونرفت از وضعیت موجود گفت: «باید خانوادهها از این وضعیت دست بکشند. هر چند نمیتوان به یکباره این وضعیت را از بین برد، اما باید بتوان آن را با شرایط دنیای امروز سازگار کرد. به این مسئله تأخر فرهنگی گفته میشود که تبعات آن باعث هوشیارشدن مردم میشود.»
وی تبعات عدم ازدواج پسران را اینگونه بیان میکند: «گاهی ممکن است برای برونرفت از این وضعیت، افراد دست به عملی غیرعادی زده و علیه این سنتها و آئینهای دستوپاگیر اقداماتی کنند که در آن تهور وجود دارد و حتی بیگدار به آبزدن محسوب میشود؛ بنابراین بزرگترها نباید روی موارد غیرضروری اصرار کنند. بلکه باید مراسم را ساده بگیرند.»
این جامعهشناس در پایان اظهار کرد: «ما اکنون در شرایط غیرنرمال هستیم که میتواند تلنگر جدی به سیاستگذاران، پدر و مادرها و جوانان ما بزند تا تغییر رویکرد دهند و نوع نگاهشان را به ازدواج و خانواده عوض کنند.»
متاسفانه این طرزفکریست که خواسته یا نخواسته واردزندگی جوانان امروزی شده. دختران نیزهمینطور فکرمیکنند, چرا که امروزه بعلت افزایش خواسته های مادی نوددرصد آقایان انتظار دارند همسرآنها نیز درخارج از منزل کارو درآمدسازی کندو دخترخانمها هم درحالیکه باید همدوش مردان برای تامین مخارج زندگی تلاش کنند و به فکر تهیه خانه و ماشین باشند, دیگر تمایلی ندارند که همسرشان آنهارا بازخواست کرده و از آنها صبحانه, ورزش, غذای گرم و سرووضع مرتب بخواهد… دراین شرایط خانمها هم ترجیح میدهند مجرد بمانند و درآمدی که کسب می کنند را نیز به میل خود و برای تفریح و نشاط خود خرج کنند… دخالتهای خانواده آقایان نیز که جای خود دارد …