ريشه در مردان
اعتياد زنان اکثرا ريشه در بسترهاي خانوادگي مغشوش دارد. طبق آمارهاي مستند، اغلب زنان معتاد مجرد، پدر يا برادر معتاد دارند يا مورد يک بزه اجتماعي واقع شدهاند و اکثر زنان معتاد متاهل، توسط همسرانشان آلوده ميشوند .
متاسفانه خدمات مراکز ترک اعتياد و ارائه سرويسهاي ويژه به معتادين در جامعه به نحو چشمگيري مردانه هستند، در نتيجه جذب زنان معتاد به مراکز ترک اعتياد بسيار کم است و اين مبني بر تعداد اندک آنان نيست .
با يک نگرش جنسيتي نسبت به اعتياد ميتوان حدس زد ترکيب دو واژه زن و اعتياد، سنگيني بيشتري از تلفيق مردانهواژهها دارد. زنان معتاد، هراسان از تقبيح نگاه سخت جامعه به آنان از مراجعه به مراکز ترک پرهيز ميکنند .
تنها طي چهار سال گذشته رشد اعتياد زنان سه برابر مردان بوده و اگر به همين منوال پيش برود تعداد آنان با مردان معتاد به زودي برابر خواهد شد . گفته ميشود به ازاي هر ده مرد معتاد، هفت زن دچار اعتياد هستند و زنان براي ترک در شرايط آسيبپذيرتري از مردان قرار دارند، زيرا يکي از شرايط ترک، دور بودن فرد از محيطي است که باعث وسوسه و گرايش به مصرف مجدد ميشود. در حاليکه اکثرا يکي از اطرافيان نزديک زنان معتاد، مبتلا به اعتياد است .
جدال سنت و مدرنيته
باز هم مردان دخيلند
عمده زنان تمام تلاش خود را به کار ميبرند تا اعتياد همسرانشان را از بين ببرند و او را از اين ورطه نجات دهند، اما دل کندن از زيستن با شوهر معتاد به دو دليل به راحتي برايشان ميسر نيست.
نخست به دليل اينکه عمده نهادهاي مسئول و خانوادهها به دلايل مختلف مايلند ميزان طلاق را در جامعه کاهش دهند. دوم اينکه مناسک و آداب ازدواج در جامعه، فرهنگ «ازدواج با لباس سفيد و ترک زندگي با کفن سفيد» را ترويج ميکند. زندگي با مرد معتاد، آگاهانه يا ناآگاهانه زنان را در ورطه اعتياد گرفتار ميکند يا مرد، همسر خود را تشويق به استفاده از مواد ميکند يا در صورت عدم اعتياد، مغز زن با استنشاق مواد به آن احساس وابستگي ميکند .
فردي که مواد مخدر مصرف ميکند، به صورت تلقيني ، كاملا مصنوعي و موقتي آستانه تحملش بالا ميرود و در خيال خودش خوشخلق ميشود از اينرو برخي زنان فکر ميکنند عدم مصرف مواد توسط همسرشان تاثير بدي در زندگي آنها ميگذارد. ميانگين سن معتادان مرد در ايران 28 تا 38 سال است و اين دامنهي سني اکثر مردان متاهل را در بر ميگيرد .
در نتيجه، تاثيرات اعتياد دامنگير خانواده و در درجهاول زنان ميشود . شيوه مصرف و نوع مواد نيز با وضعيت فنآوريهاي جوامع تغيير كرده است. در برهه كنوني، عمده جوانان، خواهان شادي، هرچند از طريق مصرف مواد محرکزا هستند .
در نتيجه نوع مصرف به سمت اکس و ديگر محرکها رو به تغيير است . شايان ذکر است که هنوز ترياک در ايران مصرف سنتي (Social drag) دارد. در تداوم و ماندگاري هر پديده و رفتار جامعه بايد ديد اين رفتار در پاسخ به کدام نياز پايدار مانده است. برخي كارشناسان معتقدند، پديده اعتياد پاسخي به نيازهاي برآورده نشده جوانان است. از سوي ديگر يکي از دلايل گرايش زنان به اعتياد پيروي و تبعيت از مردان است. نقطه مقابل آن شالودهشکني و شکستن تابعيت از آنان است. زنان در مواردي خواستار انجام اعمالي متضاد با خواستههاي مردان هستند .
از كارتنخواب تا دكتر
هماكنون تنها و تنها مرکز ترک اعتياد ويژه بانوان در ايران، «کانون فرشتگان» شهر شيراز است. البته در سالهاي اخير برخي كلينيكهاي تخصصي نيز دراين باره راهاندازي شدهاند. خانم منيژه، مسئول مرکز كانون فرشتگان ميگويد: دوره بستري بيماران اين مرکز 28 روز و ميزان متوسط بيماران بستري در هر ماه حدود 23 نفر است .
وي ادامه ميدهد: اکثر زنان معتاد متاهل هستند يا از همسرانشان جدا شدهاند. زنان عاطفيتر از مردان هستند و پس از متارکه به دليل جدايي از فرزندانشان، افسردگيهاي مزمن، احساس گناه و مشکلات فيزيکي و جسمي، ترک اعتياد براي آنان سختتر از مردان است. در کمپ فرشتگان از کارتنخواب تا زنان فوق ليسانس و کارآمد وجود دارد، البته اکثر زنان معتاد داراي مدرک ديپلم هستند.دکتر طباطبايي، مسئول کلينيک ترک اعتياد «رها» نيز تعداد مراجعين زن براي ترک اعتياد را از مردان بسيار کمتر ميداند و ميگويد : معمولا زنان معتاد، شوهران معتاد دارند و مراجعه آنها بايد همزمان باشد . اگر مردان از مراجعه سر باز زنند، اغلب زنان نيز نميتوانند مراجعه كنند . بيشتر اوقات آنها براي مراجعه و هزينهي درمان به مردان وابستهاند . واقعيت اين است که اگر مرد معتاد باشد، ترک براي زن سختتر است. به طور تقريبي ميتوان گفت مراجعه زنان به مراکز ذي ربط زير ده درصد است .
متوسط ميزان تحصيلات افراد آسيبديده زن، ديپلم و دامنهآن از ابتدايي تا دکترا متغير بوده و عمدتا نيز توسط شوهرانشان معتاد ميشوند و با بالا رفتن ميزان مصرف، غالبا به خاطر پول تن به خيانت ميدهند .
دکتر طباطبايي معتقد است درصد بالايي از قربانيان اعتياد، دختراني هستند که در دام عشق يک معتاد گرفتارند و تصور ميکنند ميتوانند با جادوي عشق، معشوق معتادشان را ترک دهند. غافل از اينکه عشق به مخدر براي يک معتاد بسيار فراتر از ساير عشقهاست. بسياري از معتادان فقط به دليل منفي بودن جواب اعتياد در آزمايش خون پيش از ازدواج به مراکز ترک مراجعه ميکنند و علنا اذعان ميدارند که بعد از آزمايش مجددا شروع خواهند کرد. دکتر ابهريان، مسئول کلينيک درمان و بازتواني اعتياد بهجو ميگويد: «اعتياد يک بيماري مزمن عود کننده قابل پيشگيري و درمان است که داراي سه جنبه جسمي، رواني و اجتماعي است. چرخه سوء مصرف مواد و مراحل بازگشت به مصرف بدين صورت آغاز ميشود که فرد سالم پس از يکبار استفاده مواد، شروع به مصرف ميکند. در ذهن او قواي جسماني و رواني افزايش مييابد و از مصرف مواد لذت ميبرد .
پس از مدتي وارد مرحلهاي ميشود که ديگر از مصرف لذت نميبرد و دچار افت قواي جسماني و رواني ميشود. در نتيجه به فکر ترک ميافتد (مرحله پيش قصد). در اين دوره، پيامدهاي منفي مصرف افزايش مييابد، مانند افت قواي جسماني، بدن درد، تعريق زياد، اضطراب و پرش عضلات. در ضمن عملکردهاي فردي و اجتماعي شخص مختل ميشود .
در اين مرحله شخص عزمش را براي ترک جزم ميکند (مرحله قصد). براي ترک به سراغ يافتههاي موجود مانند داروخانهها، عطاريها و مراکز ترک ميرود ( ارائه اطلاعات) و نياز به افزايش انگيزه و اعتماد به نفس دارد. در مرحله ترک به صورت عملي پيامدهاي منفي مصرف بروز ميکند. چون شخص لذت استفاده از مصرف را از دست داده بايد ترس از علائم ترک (مانند دردهاي جسماني) از وي دور شود .
مراحل عمل عبارتند از: سمزدايي، کاهش وابستگي رواني، بالا بردن اعتماد به نفس و حمايت به سمت خوداتکايي.سپس شخص در مرحلهنگهداري قرار ميگيرد چرا که عوامل ايجاد اعتياد مانند فقر، بيکاري، مشکلات اجتماعي و… هنوز از بين نرفتهاند بنابراين با پيش آمدن موقعيت مصرف، خطر دوباره در کمين است . بحران شروع ميشود و بايد با برانگيزندهها و ميل به مصرف مقابله كرد تا چرخهسوء مصرف مجددا به بازگشت نينجامد .
روحيه قويتر و جسم ضعيفتر
ترک اعتياد به لحاظ جسماني براي زنان سختتر است. زنان از نظر روحي از مردان قويتر و از نظر جسمي ضعيفترند. آنها حتي به مشکلات روحي خود نيز جنبه جسماني ميدهند و چون در مرحله سم زدايي، درد جسماني زياد است، بيشتر از مردان امکان بازگشت به چرخه سوءمصرف مواد و بازگشت به مصرف را دارند اما خطر عود در آنها کمتر است .
بديهي است کاهش عود به معناي کاهش سوءمصرف مواد، جرم و جنايت و همچنين کاهش رفتارهاي پرخطر مانند تزريق مواد و در نتيجه کنترل بيماريهايي همچون هپاتيت و ايدز در جامعه است. زنان اگر درمان شوند امکان بازگشتشان به مصرف، بسيارکمتر از مردان است. ميتوان گفت در چرخه سوء مصرف و مراحل بازگشت به مصرف براي زنان معتاد، مرحله قصد به دليل مشکلات اجتماعي و کمرويي آنان در گرفتن اطلاعات و همچنين در مرحله عمل به دليل ضعفهاي جسماني، دو مرحله بسيار سختتر نسبت به مردان است. برعکس در مرحله نگهداري، زنان مقاومت بيشتري از مردان نشان ميدهند .
دکتر ابهريان معتقد است: يکي از مهمترين علل اعتياد خانمها بعد از سيگار، سوء مصرف دارويي است. زنان بيشتر از مردان به دکتر مراجعه ميکنند و بيشتر به مصرف دارو واکنش نشان ميدهند .
سوءمصرف به قرصهاي آرامبخش، مسکنها، مخدرها، خوابآورها و روانگردانها تمامي علائم اعتياد را دارد اما به دليل معضلات بيشمار اعتياد و افزايش آن، به اين نکته توجه نميشود. کمخوابي، دردهاي مزمن و افسردگي دلايلي هستند که باعث سوءمصرف ميشوند.تحقيقات نشان ميدهد، يکي ديگر از عوامل آلودگي به اعتياد در دختران نسل جديد، اين تصور باطل و غلط است که ماده مخدر حشيش باعث لاغري ميشود .
در نتيجه به مصرف حشيش روي ميآورند و سپس ترک برايشان معضل شده و لاغر هم نميشوند. نوع مصرف زنان از مخدرها بيشتر ترياک و از محرکها اکستازي است . هرچند متاسفانه مصرف هروئين در نسل جوان به دليل ارزان و سهلالوصول بودن آن و راحتي استفادهاش روز به روز رايجتر ميشود .
اغلب زنان معتاد توسط شوهرانشان و درصد کمي هم توسط پدران خود آلوده ميشوند. در واقع 99 درصد زنان معتاد، خانوادههاي معتاد دارند. زنان در عدم گرايش به مصرف مواد مخدر از مردان قويترند .
هرچند ترک اعتياد آنان نيز به مراتب سختتر از مردان است. از منظر اجتماعي، اعتياد براي زنان قبح بيشتري از مردان دارد و آنها براي ترک به هر مکاني نميتوانند مراجعه كنند ترك براي اين زنان در مواقعي که شريک زندگيشان نيز معتاد است به تنهايي مشکل است و نياز به يک منبع حمايت عاطفي بسيار قوي دارند .
در مقولهاعتياد، به نظر ميرسد در جوامعي که تبعيض جنسيت سايهبيمايهاي دارد، زن و مرد به يک نسبت در معرض اين پديده قرار ميگيرند، اما در ايران معمولا ردپايي از حضور يک مرد در زندگي زنان معتاد مشاهده ميشود. زنده نگاه داشتن بسياري از نگرشهاي دوران کهن که با زندگي در جامعه معاصر همخواني ندارد و تاکيد بر پرورش آن از جمله اين که زن بايد پيرو مرد باشد را نميتوان در اعتياد زنان بيتاثير انگاشت.
دکتر حبيب آقابخشي، آسيبشناس و عضو هيأت علمي گروه مددکاري دانشگاه بهزيستي و توانبخشي معتقد است: جدال تفکر نقدي کهن با انديشه نقدي معاصر و به تبع آن برخورد سنت و مدرنيته در قرن اخير بر تمامي عرصههاي زندگي جمعي سايه افکنده؛ خانوادهها از اين اثرگذاري برکنار نبودهاند و در اين روند کلي نقش و جايگاه زنان نيز دستخوش دگرگونيهاي بسيار شده است. موقعيت زنان در جهان، وضعيتي پارادکسيکال است . در بسياري از جوامع، زنان موقعيتهاي خويش را بازشناختهاند و هيچگونه تبعيض و نابرابري را برنميتابند .
در برخي كشورهاي جهان سوم، وضعيت زنان در طول تاريخ همراه با تناقضاتي بوده است. اساس چنين تناقضي را بايد در ساختارهاي فکري حاکم بر اين جوامع و ريشههاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جستجو كرد. البته در زماني که برخي از جوامع مجاور، دختران را زنده به خاک ميسپردند، زنان در سرزمين ما، فرمانروايي ميکردند. از منظري ديگر و رويکردي جامع نگر، برتري فرزندآوري زنان و تأمل آنان بر پرورش فرزندان در قلمروي توليد و تقسيم کار به نفع مردان شد. با پيشرفت نيروهاي توليد و تقسيم مجدد کار، نقش زنان در اين عرصه رنگ باخت اما تبديل کارگاههاي خانگي کوچک به کارخانهها، حضور مجدد زنان در عرصه توليد، رها کردن برخي کارکردها مانند جامعهپذيري فرزندان و سپردن آن به نهادهاي ديگر تعريف نويني از حضور آنان ارائه كرد .
اين روزها ، يكي از كوچههاي باريك چهار راه مولوي، خانهاي را در خود جاي دادهاست كه سرپناه زنان معتاد است .
به گزارش ايونا ، خانهاي چهار اتاقه، با آشپزخانهاي در زير زمين، كوچه « برادران حاتمي » كمي آنطرفتر از مسجد، رنگ و لعابي به خود گرفته تا از اين پس زنان معتاد شبها در كوچهو خيابانهاي شهر، طعمه هر حادثهاي نشوند .
هرگز نميتوان پذيرفت كه ظرفيت 35 نفره اين خانه بتواند پاسخگوي نيازهاي زنان سرگرداني باشد كه در سرماي زمستان به سختي شب را به صبح ميرسانند . روحاني محل در آيين گشايش اين مركز، گفت: من خيلي متاسفم ولي به من خبر دادند كه در همين سرما تا حالا تعدادي از اين زنها مردهاند.به نظر ميرسد حاج آقا موسوي، تلاش ميكند تا با اين مركز همكاري خوبي داشته باشد و گشايش سرپناه زنان معتاد را در كنار مسجدش به فال نيك گرفته، شايد چون فكر ميكند كه از اين پس وقتي زني به شكايت از نداشتن سرپناه، در مسجدش را كوفت، ميتواند به همسايهاي چند خانه آنطرفتر، راهنمايياش كند و ديگر غصه نخورد كه زني ديگر به تعداد قبلي اضافه ميشود ………….>>>>>
اولین باشید که نظر می دهید