نتایج نشان میدهد که در مردان در قیاس با زنان ابعاد ارزشی محاطشدگی و سلسلهمراتبی در تعیین ملاکهای انتخاب همسر تعیینکنندهتر هستند. بهعبارتدیگر ارزشهایی که ناظر بر قواعد و نقشهای سنتی، و توزیع سلسلهمراتبی قدرت و نقشها هستند، در ترجیحات انتخاب همسر مردان بیش از زنان تعیینکنندهاند.
به گزارش مهرخانه، هر شخص برای برقراری رابطه صمیمی با فرد دیگر، باید شریکی پیدا کند، پیوند عاطفی برقرار و آن را در طول زمان حفظ کند. همسران صمیمی در مکانهایی همدیگر را ملاقات میکنند که افراد متناسب با سن، قومیت، مرتبه اجتماعی اقتصادی و مذهب آنها در این مکانها حضور دارند. وقتی افراد در مجاورت یکدیگر قرار دارند، معمولاً همسرانی را انتخاب میکنند که ازلحاظ بازخورد، ارزش، شخصیت، برنامههای تحصیلی، هوش، جذابیت جسمانی و حتی قد شبیه آنها باشند.
اهمیتی که افراد برای ویژگیهای خاص قائل هستند، در نزد دو جنس تفاوت دارد. زنان برای هوش، جاهطلبی، شخصیت، وضعیت مالی پایبندی و مردان برای جذابیت جسمانی و خانهداری ارزش بیشتری قائل هستند. نظریه تکاملی به ما کمک میکند تا علت این تفاوتها را بهتر درک کنیم. طبق این دیدگاه چون توانایی تولیدمثل زنان محدود است، آنها به دنبال همسرانی هستند که بقا و سلامت فرزندان را تضمین کنند. در مقابل، مردان همسری را میجویند که جوان و شاداب بوده و توانایی فرزندآوری داشته باشد.
بااینوجود، دیدگاه یادگیری اجتماعی، ملاکهای همسرگزینی را تحتتأثیر نقشهای دو جنس اجتماعی میداند. مردان از همان آغاز یاد میگیرند که جسور و مستقل باشند؛ رفتارهایی که به موفقیت در بازار کار منجر میشود. زنان رفتارهای مهرورزانه را فرامیگیرند که پرستاری را تسهیل میکنند. بعدها هریک از دو جنس یاد میگیرند برای صفاتی در طرف مقابل خود ارزش قائل شوند که متناسب با این نوع نقشپذیری است، اما به نظر میرسد شالوده ملاکهای انتخاب همسر ترکیبی از نیروهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی باشد.
یکی از مفاهیم در شناسایی تفاوتهای الگوهای فرهنگی، مفهوم ارزشهاست. ارزشهای فرهنگی نشانگر سهیمشدن ضمنی یا صریح در عقاید انتزاعی درباره آنچه در جامعه خوب، درست و مطلوب است، هستند. این ارزشهای فرهنگی (مانند آزادی، موفقیت و امنیت) مبتنی بر هنجارهای خاصی هستند که به مردم میگویند چه چیزی در موقعیتهای مختلف مناسب است. روشهایی که نهادهای اجتماعی مانند خانواده، تحصیلات، اقتصاد، سیاست و سیستمهای مذهبی، عمل میکنند و اهداف و کارکرد آنها، بیانگر اولویت ارزشی فرهنگ است. برای مثال، در جوامعی که جاهطلبی و موفقیت افراد ارزشمند تلقی میشود، سازمانهای اقتصادی و سیستمهای قانونی احتمالاً رقابتی میشوند (مانند بازارهای سرمایه و روندهای قانونی رقابتی). در مقابل، تأکید فرهنگی بر بهزیستی جمعی احتمالاً منجر به اقتصاد و سیستمهای قانونی تعاونیتر خواهد شد (مانند جامعهگرایی و میانجیگری)
ارزشهای فرهنگی، ملاکهای انتخاب همسر را توجیه میکنند
ارزشهای فرهنگی ازدواج که عبارتاند از معانی و دریافتهای ارزشی در قلمرو ازدواج که اعضای جامعه در آنها اشتراک دارند، بهمنزله جلوههای ارزشهای فرهنگی کلی در نظر گرفته میشوند. ارزشهای فرهنگی، ملاکهای انتخاب همسر را توجیه میکنند (برای نمونه، چه کسی برای همسری شایسته است) و مفروضههای عملی قلمرو زندگی زناشویی را فرامیخواند (برای مثال، چه اعمالی برای زوجین مجاز یا ممنوع شمرده میشوند.)
محاطشدگی در برابر خودپیروی؛ این بعد نشان میدهد افراد تا چه اندازه اشخاصی خودپیرو یا اجزای محاطشده گروهها در نظر گرفته میشوند. ارزشهای ازدواج در قطب محاطشدگی، از خلال احترام، ارزندهسازی و پذیرش آداب، قواعد و نقشهایی است که سنت یا مذهب برای ازدواج تکلیف میکنند. بنابراین، این بعد ارزشی با ترجیح ملاکهای قانع، مؤمن، همشهری و خویشاوندبودن در انتخاب همسر مرتبط است.
ارزشهای ازدواج در قطب خودپیروی، از خلال جستوجوی بیان کردن ویژگیهای درونی خاص خویش در عرصه ازدواج است که با پیگیری رهنمودهای عقلی خاص خویش (خودپیروی عقلی) و پیگیری مستقل تجربههای مثبت (خودپیروی عاطفی)، معنا میشود. درنتیجه، خودپیروی عقلانی با ملاکهای هوشمند و نواندیشبودن، و خودپیروی عاطفی با ملاکهای هیجانبرانگیزبودن و جذابیت در انتخاب همسر در ارتباط است.
سلسلهمراتبی در مقابل برابرنگری؛ این بعد با مسئله تضمین رفتار اجتماعی مسئولانه، مسئله انگیختن افراد به درنظرگرفتن رفاه و حقوق دیگران و ادارهکردن وابستگیهای متقابل آنها رابطه دارد. ارزشهای ازدواج در قطب سلسلهمراتبی بهمنزله ارزندهسازی منابع قدرت و اعتقاد به توزیع نابرابر قدرت و نقشها در زندگی زناشویی مبنی بر نقش نانآور مرد و نقش خانهدار زن است. بنابراین، این بعد با ملاکهای قدرتمندبودن، طبقه اقتصادی بالا و تحصیلات بالا در انتخاب همسر برای زنان و ملاکهای دستپخت خوب و خانهداری و پرورش فرزند برای مردان مرتبط است.
ارزشهای ازدواج در قطب برابرنگر بهمنزله احساس تعهد نسبت به همعملی داوطلبانه به همسر و پذیرش نقشهای برابر در زندگی زناشویی است. درنتیجه، با ملاکهای صداقت و وفاداری، مسئولیتپذیری و حمایتگر و مهربانبودن در انتخاب همسر در ارتباط است.
روش پژوهش
طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی تشکیل میدهند که در نیمسال دوم سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند.
زمینهیاب ارزشهای ازدواج
زمینهیاب ارزشهای ازدواج، ملهم از نظریههای ارزشهای فرهنگی و مبتنی بر دوریخت جامع ارزشهای فرهنگی شوارتز و راس یعنی محاطشدگی در برابر خودپیروی: خودپیروی عقلی و خودپیروی عاطفی، و سلسلهمراتبی در برابرنگری است.
زمینهیاب در قالب 46 گزاره تنظیمشده است. راههای زمینهیاب براساس چارچوب مفهومی پژوهش انتخاب شدهاند و ارزشهای متناظر و اختصاصی قلمرو ازدواج و زندگی زناشویی (26 گزاره) و انتخاب همسر (14 گزاره) را پوشش میدهند. محاطشدگی (15 گزاره)، خودپیروی عقلی (8گزاره)، خودپیروی عاطفی (5گزاره)، سلسلهمراتبی (6 گزاره)، برابرنگری (6 گزاره): جمعاً40 گزاره. از 6 گزاره باقیمانده، یک گزاره مربوط به بازخورد کلی به ازدواج و 5 گزاره مربوط به بازخورد به همسانی- ناهمسانی با همسر است.
پرسشنامه ملاکهای انتخاب همسر
این پرسشنامه برای اولینبار توسط باس برای بررسی ملاکهای انتخاب همسر در کشورها و فرهنگهای مختلف مورداستفاده قرارگرفته است. این پرسشنامه شامل ملاکهایی است که برای انتخاب همسر مهم هستند و از طریق تحلیل عاملی که توسط هیل روی ملاکهای مختلف انتخاب همسر انجامگرفته، بهدستآمده است.
این پرسشنامه از سه قسمت تشکیل شده است که قسمت اول مربوط به ویژگیهای جمعیتشناختی است. قسمت دوم شامل 18 ویژگی است که از آزمودنیها خواسته میشود تا به آنها در مقیاس چهار درجهای نمره بدهند؛ از نمره سه برای ویژگیهایی که وجود آنها در همسر بالقوه خیلی مهم است تا نمره صفر برای ویژگیهایی که وجود آنها در همسر بالقوه اصلاً اهمیتی ندارد.
قسمت سوم شامل 13 ویژگی است که از آزمودنیها خواسته میشود تا آنها را بر اساس میزان اهمیت رتبهبندی کنند؛ از رتبه یک برای ویژگیای که در انتخاب همسر بالقوه برای آنها خیلی مهم است تا رتبه 13 به ویژگیای که در انتخاب آنها بسیار کماهمیت است.
در پژوهش حاضر از قسمت دوم پرسشنامه استفاده شد. این پرسشنامه ابتدا به فارسی برگردانده شد. سپس با مشورت با استادان روانشناسی خانواده، اصطلاحات مناسب برای فرهنگ ایرانی انتخاب شدند (مثلاً بهجای واژه پاکدامنی که معادل واژه chastity در انگلیسی است از اصطلاح “نداشتن رابطه جنسی قبلی” استفاده شد تا ضمن درگیرنشدن با قضاوت ارزشی، بیانکننده مفهوم دقیق واژه chastity باشد)، سپس این اصطلاحات توسط فردی دوزبانه به انگلیسی بازترجمه شد و در آخر بازترجمه با متن فارسی انجام گرفت، اما نحوه نمرهگذاری و تعداد و نوع ملاکهای اصلی بدون تغییر باقی ماند.
یافتهها
به منظور نشاندادن ترجیحات ابعاد فرهنگی ارزشهای ازدواج به تفکیک جنس، میانگین و انحراف استاندارد نمرههای مردان و زنان در ابعاد ارزشی آورده شده است. مطابق نتایج بهدستآمده ابعاد ارزشی برابرنگری، خودپیروی عقلانی، خودپیروی عاطفی، سلسلهمراتبیبودن و محاطشدگی بااهمیتترین ابعاد ارزشی مردان است.
همچنین، نمرههای انحراف استاندارد ابعاد ارزشی ازدواج مردان نشان میدهد خودپیروی عقلانی کمترین (0.55) و سلسلهمراتبی بودن بیشترین (0.85) میزان پراکندگی نمرهها را دارند.
ازطرفی ابعاد ارزشی برابرنگری، خودپیروی عقلانی، خودپیروی عاطفی، سلسلهمراتبی بودن و محاطشدگی به ترتیب بااهمیتترین ابعاد ارزشی زنان است. همچنین، نمرههای انحراف استاندارد ابعاد ارزشی ازدواج زنان نشان میدهد برابرنگری کمترین (0.39) و سلسلهمراتبیبودن و محاطشدگی بیشترین (0.77) میزان پراکندگی نمرهها را دارند.
نتایج مبین آن است که بین ارزشهای فرهنگی با بیشتر ملاکهای انتخاب همسر مردان رابطه معناداری وجود دارد: سلسلهمراتبیبودن بیشترین رابطه معنادار مثبت را با آینده مالی خوب و سلامتی خوب دارد. بیشترین رابطه معنادار مثبت برابرنگری با کوشایی و ارتقاجویی و اهل معاشرت است. خودپیروی عاطفی بیشترین رابطه معنادار مثبت را با آینده مالی خوب و بیشترین رابطه معنادار نفی را با تشابه مذهبی دارد.
خودپیروی عقلانی بیشترین رابطه معنادار مثبت را با تحصیلات و هوش و موقعیت اجتماعی خوب دارد. درنهایت بیشترین رابطه معنادار محاطشدگی با نداشتن رابطه جنسی قبلی و تشابه مذهبی است.
نتایج نشان میدهد که بین ارزشهای فرهنگی با بیشتر ملاکهای انتخاب همسر زنان رابطه معناداری وجود دارد. سلسلهمراتبیبودن بیشترین رابطه معنادار مثبت را با آینده مالی خوب و خوشقیافهبودن دارد. بیشترین رابطه معنادار مثبت برابرنگری با موقعیت اجتماعی خوب و تحصیلات و هوش است. خودپیروی عاطفی بیشترین رابطه معنادار مثبت را با جذابیت عشقی متقابل و بیشترین رابطه معنادار منفی را با نداشتن رابطه جنسی قبلی دارد.
خودپیروی عقلانی بیشترین رابطه معنادار مثبت را با تحصیلات و هوش و موقعیت اجتماعی خوب دارد. در نهایت بیشترین رابطه معنادار محاطشدگی با نداشتن رابطه جنسی قبلی و تشابه مذهبی است.
ارزشهای فرهنگی سهم معناداری در پیشبینی ملاکهای انتخاب همسر مردان دارند
با توجه به معنادار بودن همبستگیها، به منظور بررسی نقش ارزشهای فرهنگی در پیشبینی ملاکهای انتخاب همسر مردان و زنان از تحلیلهای رگرسیون چندمتغیری به روش پسرونده به تفکیک جنس استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که ارزشهای فرهنگی سهم معناداری در پیشبینی تمام ملاکهای انتخاب همسر مردان دارند. بیشترین ضرایب تعیین مربوط به نداشتن رابطه جنسی قبلی و آینده مالی خوب است. ارزشهای فرهنگی قادرند 24 درصد از کل واریانس هرکدام از این دو متغیر را پیشبینی کنند. کمترین ضریب تعیین مربوط به زمینه تحصیلی مشابه است که از میزان ارزشهای فرهنگی تنها برابرنگری سهم معناداری در پیشبینی این متغیر دارد که سه درصد از کل واریانس این متغیر را تبیین میکند.
یافتهها نشان میدهد که ارزشهای فرهنگی سهم معناداری در پیشبینی تمام ملاکهای انتخاب همسر زنان بهاستثنای ملاک ثبات هیجانی و پختگی عاطفی دارند. بیشترین ضریب تعیین مربوط به ملاکهای آینده مالی خوب، تحصیلات و هوش، موقعیت اجتماعی خوب و نداشتن رابطه جنسی قبلی است.
ابعاد محاطشدگی و سلسلهمراتبی برجستهترین سهم را در پیشبینیپذیری ترجیحات انتخاب همسر در مردان دارند
در مردان ابعاد محاطشدگی و سلسلهمراتبی برجستهترین سهم را در پیشبینیپذیری ترجیحات انتخاب همسر دارند. بعد محاطشدگی در پیشبینی ملاکهای آینده مالی خوب، نداشتن رابطه جنسی قبل، تمیز و مرتب بودن، تشابه مذهبی، دستپخت خوب و خانهدار بودن، اهل فرزند و خانوادهداری، شخصیت قابلاتکا و ثبات هیجانی و پختگی عاطفی؛ و بعد سلسلهمراتبی در پیشبینی ملاکهای آینده مالی خوب، نداشتن رابطه جنسی قبلی، سلامتی خوب، خوشقیافه بودن، دستپخت خوب و خانهدار بودن، تحصیلات و هوش، موقعیت اجتماعی خوب و جذابیت عشقی متقابل سهم معناداری دارد.
ملاکهایی که بیشترین میزان پیشبینیپذیر را دارند عبارتاند از: آینده مالی خوب و نداشتن رابطه جنسی قبلی، تشابه مذهبی، سلامتی خوب و تحصیلات و هوش.
در زنان محاطشدگی در مقایسه با دیگر ابعاد (و همچنین در مقایسه با مردان) نقش تعیینکننده محدودتری در تبیین ملاکهایی دارد، که توان پیشبینیپذیر را مشخص میکنند (آینده مالی خوب، تحصیلات و هوش، نداشتن رابطه جنسی قبلی و موقعیت اجتماعی خوب).
اهمیت آینده مالی خوب و نداشتن رابطه جنسی قبلی برای زنان
بااینوجود، در گروه زنان نیز آینده مالی خوب و نداشتن رابطه جنسی قبلی، ازجمله ملاکهایی هستند که بیشترین میزان پیشبینیپذیری را بر اساس ابعاد ارزشهای فرهنگی نشان میدهند.
اهمیت توجه به نقشهای سنتی و توزیع سلسلهمراتبی قدرت برای مردان در انتخاب همسر
درمجموع این نتایج بدین معناست که در مردان در قیاس با زنان ابعاد ارزشی محاطشدگی و سلسلهمراتبی در تعیین ملاکهای انتخاب همسر تعیینکنندهتر هستند. بهعبارتدیگر ارزشهایی که ناظر بر قواعد و نقشهای سنتی، و توزیع سلسلهمراتبی قدرت و نقشها هستند، در ترجیحات انتخاب همسر مردان بیش از زنان تعیینکنندهاند.
در ترجیحات مردان ملاکهای اهل فرزند و خانوادهداری، شخصیت قابلاتکا و ثبات هیجانی و پختگی عاطفی با هر دو بعد متضاد محاطشدگی- خودپیروی عقلانی و عاطفی، و جذابیت متقابل با هر دو بعد متضاد سلسلهمراتبی- برابرنگری همبستگی دارد.
بافت فرهنگی ایرانی- اسلامی و تأثیر در ملاکهای انتخاب همسر
یافتههایی در مورد ترجیحات انتخاب همسر بهدستآمده که گرچه بر مبنای فرضیه پیشبینینشده بودند، اما مغایرتی با اصل نظریه ارزشهای فرهنگی ندارند و میتوانند ناشی از بافت فرهنگی ایرانی- اسلامی باشند. برای مثال رابطه منفی ملاک آینده مالی خوب با بعد محاطشدگی (نادیده گرفتن ارزش مادی براساس آموزههای سنت دینی)، رابطه ملاکهای سلامتی خوب، خوشقیافه و خانهداری با بعد سلسلهمراتبی (تملک و در اختیار داشتن زن در مراتب بالاتری از قابلیتهای جسمانی)، رابطه ملاکهای اهل معاشرت و زمینه تحصیلی مشابه با بعد خودپیروی عقلی (که با ملاکهای عقلانی و تدابیر یک فرد خودپیرو در انتخاب همسر هماهنگ است) و رابطه منفی ملاک تشابه مذهبی، با بعد خودپیروی عاطفی (که بهمنزله منعی در برابر امیال مردی خودمختار است که تجربه مستقل هیجانانگیز را به دلایل سنتی از میدان نمیراند) در مردان، و رابطه ملاک خوشقیافه با بعد سلسلهمراتبی (تملک و در اختیار داشتن مردی با مراتب بالاتری از جذابیتهای مردانه)، رابطه ملاکهای موقعیت اجتماعی خوب و کوشایی و ارتقاجویی با بعد خودپیروی عقلی (که با ملاکهای عقلانی یک زن خودپیرو در انتخاب همسری توانمند هماهنگ است) و رابطه منفی ملاکنداشتن رابطه جنسی با بعد خودپیروی عاطفی (که با درخواستهای عاطفی زنی در جستوجوی تجربههای مستقل هیجانانگیز، همخوان است) در زنان میتوانند ناشی از بافت فرهنگی خاص کشورمان باشند.
اولین باشید که نظر می دهید