دیروز خانمی به موسسه مراجعه کرده که 42 سال سن داشت و معلم و محجبه چادری بی آرایش طوری که در نگاه اول پرهیزگار و با تقوا نشان میداد پس از کمی مکالمه شرایط همسر آینده اش را اینگونه توصیف کرد …
1- خوش تیپ و پر مو و خوش پوش 2- پولدار و متمول 3- ازدواج نکرده و بکر و دست نخورده 4- قد بلند و چهار شانه 5- تحصیل کرده و دارای شعل ارشد دولتی 6- از بالای شهر ….
اما شرایط خانم عبارت بود از
1- قد کوتاه 2- چهره ای کاملا معمولی رو به غیر زیبا 3- معلم ساده با حقوق حداقل 4- از محله های متوسط به پایین 5- باکره 42 و نیم ساله 6- دارای تیک و سرعت گفتار و سخنان غیر مرتبط ….
از او پرسیدم چرا نسبت به سن و موقعیت خود کسی را بر نمی گزینی و زندگی را به آرامش و سادگی پی نمی گیری … جواب داد من میخواهم وقتی با همسرم در اجتماع همراهی میکنم و راه میروم فکرم ذهنم و چشمم به دنبال دیگری ندود و مَردم بهترین باشد تا هوس دیگری به سرم نزند ….
درماندم در جواب و عجب در گفتار و کلام که چقدر با تقوا بود این زن!!!!!!!
دست آخر در حالی که از اتاق من بیرون میرفت زیر لب زمزمه میکرد من تا حالا صبر نکردم که هر جنس بنجلی را بپذیرم ….
اولین باشید که نظر می دهید