ديروز دختر خانم 32 ساله ای به همراه مادرش به موسسه مراجعه كرده و از هر چي پسره ميناليد و اونها رو موجوداتي مغرور ، احمق و منفعت طلب ميدونست و ميگفت از ازدواج بيزارم و كلي در منقبت خانمها مديحه ثرايي فرمود و در رذيلت اقايان سخنوري ، ٣٢ سال داشت و خواهر ٣٦ ساله اش هم طلاق گرفته بود ، مادرش پشت در اتاق اظهار نگرانی میكرد تا با مشاور موسسه در اين مورد صحبت كنه و ميخواست دختر مجاب به ازدواج بشه .
بعد صحبت با مادر تازه دريافتم كه مادر در كودكي با پدر سه دخترش به هم ميزنه و به دليل هميشگي و مندرس تفاهم نداشتن به بدترين شكل جدا ميشه و فورا با مردي عقيم ازدواج ميكنه اما نتونسته بود اين كارو براي بچه هاش توجيه كنه حالا اون مونده بود و دروغهاي بزرگي كه از اولين مرد زندگي و پدر بچه هاش به فرزندانش گفته بود و تنفر دختر ها رو از هر چي مرد رو ایجاد کرده بود .
كمي با دختر صحبت كردم و بهش مطالبي براي حلاجي و فكر دادم تا هفته ديگه بياد بيينيم ميتونه داستان طلاق مادر و پدرش رو فراموش كنه یا برای خودش زندگی غیر پدر و مادرش بچینه؟!!
خودش هم نميدونست بعد ٣٢ سال که چرا مادرش طلاق گرفته !! فقط میگفت مردا بدن و مغرور !!!
مادر ميگفت پدرشون خشن بود ولي بچه ها خاطره خشونت دیداری از پدر نداشتن و فقط رویای تکرار شده نقاشی مادر در ذهنشون رو خوب پرورنده بودن به دلیل اعتماد به مادر بي استناد پذیرفته بودن ….
آی آدما بچه ها امانت شما هستن اونا فرشته های پاکی بودن که خدای نکرده ما به سطل زباله تبدیلشون میکنیم و پر از کینه بارشون میاریم ، اونها رو كيسه بوكس فكرهاتون نكنيد ازشون أنبار دروغ براي خودتون نسازيد
يه روز دروغهاتون گريبان خودتون رو ميگيره كه براي اين مادر و دختراش همين شده …
فقط همین
مشاور موسسه امین
اولین باشید که نظر می دهید