ساختمان پزشكاني كه مطب خانم دكتر در آن واقع شده، در يكي از خيابانهاي شمال شهر است. براي رسيدن به مطب بايد يك حياط و تعدادي پله را طي كنيم. يكي از دوستانم با كودك 8 ماههاش مرا همراهي ميكند. در مطب هنوز بسته است. كنار در مطب، روي ديوار تابلويي نصب شده كه روي آن نوشته دكتر … داخلي، زنان، اطفال، پوست، مو و زيبايي، همراه با يك شماره نظامپزشكي در زير آن .
با خود ميانديشم كه حتما بايد سن و سالي از خانم دكتر گذشته باشد كه توانسته اين همه تخصص را يكجا جمع كند !
در اين فكر هستم كه با صداي دوستم متوجه حضور زن جواني ميشوم كه با عبور از پلهها، كليد مياندازد و در مطب را باز ميكند. بلافاصله داخل ميشويم .
منشي ميگويد خانم دكتر امروز با كمي تاخير به مطب ميآيد؛ اما چارهاي نيست پس بايد منتظر بمانيم .
هنوز چند دقيقهاي از ورودمان نگذشته كه منشي شمارهاي ميگيرد و آرامآرام مشغول صحبت ميشود. از فرصت استفاده كرده و هر از گاهي داخل سالن قدم ميزنم تا محيط اطراف را به اميد يافتن نشانهاي، با دقت بيشتري بررسي كنم .
جالب اينجاست كه تابلوها و عكسهاي نصبشده روي ديوار و بروشورها و مجلههاي پزشكي كه روي ميز وسط مطب قرار داده شده همگي به نوعي بيانگر اين است كه در مطب خدمات پوست و زيبايي به بيماران ارائه ميشود؛ اما روي ديوارها هيچ نشانهاي كه بيانگر فعاليت خانم دكتر در حوزه زنان و زايمان باشد، ديده نميشود.
بالاخره حرفهاي خانم منشي هم با آن طرف خط تمام ميشود. حالا ديگر بيشتر از نيم ساعت است كه به انتظار نشستهايم. ديگر كمكم حوصلهمان سر ميرود. كودك 8 ماهه دوستم هم بيتابي ميكند .
مطب خلوت است؛ نه رفتي و نه آمدي. حداقل در مدت حضور ما كه خبري از يك مراجعهكننده هم نيست. سر صحبت را با منشي باز ميكنيم كه هميشه مطب اينقدر خلوت است؟! منشي هم براي بازارگرمي ميگويد: البته كه نه. شما زود تشريف آوردهايد وگرنه تا يك ساعت ديگر اينجا جاي سوزن انداختن هم نيست! از ظاهر و شيوه سخن گفتن منشي كاملا ميتوان فهميد كه اگر كمي خودمانيتر شويم، شايد بتوانيم اطلاعاتي از آنچه در اين مطب ميگذرد به دست بياوريم. (البته وقتي خانم دكتر آمد و ما توانستيم با او صحبت كنيم، تازه فهميدم چقدر خوب شد كه پيش از آمدن خانم دكتر، توانسته بوديم مقداري اطلاعات از زير زبان منشياش بيرون بكشيم.)
دوستم از منشي پرسيد كه آيا خانم دكتر هنوز هم كار سقط جنين انجام ميدهد؟ منشي با كمي ترديد پرسيد براي خودتان ميخواهيد؟ و دوستم در جواب با اين بهانه كه فكر ميكند باردار است اما به خاطر فرزند كوچكش هنوز شرايط به دنيا آوردن يك بچه ديگر را ندارد، اعتماد منشي را براي ادامه گفتگو جلب ميكند .
منشي ميگويد كه قبلا دكتر خودش اين كار را انجام ميداده، اما حالا ديگر مدتي است كه اين كار را نميكند و به جاي او يك ماما كه كارش هم خيلي خوب است و چند سال است كه در اين كار تجربه و مهارت دارد، در صورتي كه مورد خاصي باشد، كار سقط جنين را انجام ميدهد. وقتي از منشي قيمت تقريبي را ميپرسيم، ضمن اشاره به اين كه به ماه بارداري بستگي دارد، از ذكر رقم دقيق طفره ميرود و ترجيح ميدهد در صورت نياز، خانم دكتر خودش قيمت را بگويد. شايد هم ميترسد نكند بعدا دكتر او را مواخذه كند .
همچنان كه با منشي مشغول صحبت هستيم، سر و كله خانم دكتر هم پيدا ميشود. چند دقيقه بعد منشي ما را به داخل اتاق راهنمايي ميكند .
خانم دكتر برخلاف تصور، نسبتا جوان است. پس از چند سوال و جواب ساده، در حالي كه معتقد است كمي دير مراجعه كردهايم، بلافاصله يك سونوگرافي مينويسد تا اطلاع دقيقتري از وضعيت جنين داشته باشد .
او ميگويد تا جواب آزمايش را نياوريم، نميتواند دقيق اظهارنظر كند اما به همين نكته بسنده ميكند كه اگر جنين هنوز به دو ماهگي نرسيده باشد، ميتوان با روش آمپول و قرص، سقط را انجام داد .
ما كه هنوز جواب اصلي را نگرفتهايم، در حالي كه تلاش ميكنيم هر طور شده حرف آخر را از زير زبان خانم دكتر بيرون بكشيم، ميپرسيم كه اگر نياز به سقط با روشي غير از آمپول باشد، حدودا چقدر برايمان هزينه برميدارد؟
دكتر كه به نظر ميرسد هنوز نميخواهد تمام برگ برندههاي خود را يكدفعه رو كند، باز هم تاكيد ميكند كه اول بايد جواب آزمايش را ببيند و بعد با توجه به وضعيت جنين درباره نحوه سقط صحبت خواهد كرد و در صورتي كه به روشي غير از آمپول و قرص نياز باشد، خودش راهنماييمان ميكند .
اگرچه خانم دكتر با آرامش سعي ميكند ما را متقاعد كند كه هر اتفاقي بيفتد، جاي نگراني نيست و موضوع قابل رفع است، اما كاملا مشخص است كه او ارائه آخرين راهكارش را براي زماني نگه داشته كه جواب آزمايش مشخص كند بيمار ما در ماه چندم بارداري است تا شايد بتواند با بهرهبرداري از اين موضوع آن وقت تازه وارد اصل مطلب شود .
اصرار فايدهاي ندارد. بايد جواب آزمايشها را بياوريم تا بتوانيم راجع به چگونگي سقط جنين صحبت كنيم، اما دكتر تاكيد ميكند كه هر چه سريعتر، بهتر .
براي اين كه شك خانم دكتر را بيش از اين برنيانگيزم، با اين سخن كه بزودي با جواب آزمايش برميگرديم، اتاق را ترك ميكنيم .
در سالن مطب، هنوز هم حتي يك بيمار ننشسته است. از منشي خداحافظي ميكنيم. در حال ترك مطب هستيم كه زن ميانسالي همراه با دختربچه كوچكي وارد ميشود .
همچنان كه پلهها را طي ميكنم، صحبتهاي رد و بدل شده بين خانم دكتر و خودمان را مرور ميكنم. اگرچه او در ظاهر چيزي را بروز نداد، اما با زبان بيزباني و در لفافه، اصل موضوع سقط جنين را هم انكار نكرد. شايد هم صبر كرد تا ببيند تا چه حد ميتواند از اين آب گلآلود ماهي بگيرد !
قتلگاه جنينهاي ناخواسته
بوي الكل فضاي اتاق را پر كرده است، انگار وارد اتاق تزريقات شدهاي. يك تخت رنگ و رو رفته با ملحفهاي كثيف در گوشهاي از اتاق قرار گرفته است. كپسول اكسيژن و وسايل جراحي قديمي و كثيف، تمام وسايل موجود در اتاق را تشكيل ميدهد. لكههاي خون روي ديوارها خودنمايي ميكند. خانم دكتر، مانند خيليهاي ديگر تخصص پزشكي ندارد و فقط چند ترم در رشته مامايي تحصيلات دانشگاهي را گذرانده است. دختر جوان در حالي كه دستانش ميلرزد، روي تخت دراز ميكشد. اگرچه آمپول بيحسكننده برايش تزريق شده است، اما نميداند كه چرا اينقدر نگران است .
زن، كارش را شروع ميكند و دختر 2 ساعت تمام با همه وجودش درد ميكشد و در هر لحظه جدا شدن بندبند وجودش از هم را تجربه ميكند. حالا ديگر جنين ناخواسته، مرده است؛ به قيمت تمام آن چيزهايي كه دختر جوان ميخواست آنها را زنده نگه دارد .
بجز درصد كمي از مراجعان كه زنان شوهرداري هستند كه به دليل بارداري ناخواسته، فرصت كم براي كسب اجازه قانوني و ناتواني از پرداخت دستمزد هنگفت پزشك و هزينه بيمارستان، به اين افراد غيرمتخصص مراجعه ميكنند، درصد عمده مراجعان شامل دختران و زناني ميشوند كه علني شدن روابط نامشروع به خودي خود ميتواند عواقب زيانباري را متوجه آنها كند، چه رسد به آن كه اين روابط به بارداري و تولد يك موجود فاقد هويت هم منجر شود .
در اين شرايط، بيماران با وقت قبلي و معمولا در ساعات كمرفت و آمد براي اين كه توجه كسي به آنها جلب نشود، مراجعه ميكنند. زمان عمل بيش از20 دقيقه و زمان استراحت بيمار تا رفع علائم بيحسي، بيش از يك ساعت طول نميكشد. هيچ بيماري اجازه ندارد بيش از اين مدت در محل بماند. هيچ كدام از بيماران با يكديگر مواجهه حضوري ندارند، چرا كه به آنها گفته شده مواظب باشند كه حتي منشي و مستخدم مطب هم نفهمد آنها براي چه به اينجا مراجعه كردهاند. در واقع تمام تلاشها براي از بين بردن هرگونه نشانه و سرنخي از فعاليت غيرقانوني مراكز زيرزميني سقط جنين از طريق گردانندگان آن صورت ميگيرد .
آمارهاي سياه
اگرچه منابع رسمي، آمار دقيقي از ميزان سقطهاي غيرقانوني در كشور ارائه نميكنند، اما افزايش تعداد زنان و دختراني كه اقدام به سقط ميكنند، در سالهاي اخير بوضوح قابل مشاهده است. سقط جنين در كشور ما ممنوع است و فقط در شرايطي با آن موافقت ميشود كه ماندن جنين در رحم مادر، خطر جاني براي او به همراه داشته باشد. غيرقانوني بودن سقط جنين، اين مساله را به موضوعي سياه و زيرزميني تبديل كرده است .
در اين ميان، مهمترين و دردناكترين نكتهاي كه در گزارشهاي كارشناسان فني امور تخلفات پزشكي پس از بازديد از اين اماكن به چشم ميخورد، غيربهداشتي بودن وسايل پزشكي و كمبود امكانات و تجهيزات در اين مراكز هنگام عمل جراحي است كه در موارد بسياري نيز به مرگ دختران و زنان مراجعهكننده منجر شده است .
اطلاعات جسته و گريخته حكايت از آن دارد كه سالانه حدود 80 هزار جنين به صورت قانوني و غيرقانوني در كشور سقط ميشوند كه در اين ميان، هر ساله دهها زن جوان كه به دليل ناخواسته باردار شدن، تن به تيغ تيز پزشكان قلابي در شرايط كاملا غيربهداشتي ميدهند و جان خود را در اين راه ميگذارند. بيشتر دختران و زناني كه به سقط جنين دست ميزنند، زير 25 سال هستند كه شايد مهمترين دلايل آن، روابط ممنوع قبل از ازدواج بوده يا اين كه در دوران نامزدي باردار شدهاند .
آمار سازمان جهاني بهداشت نيز از 210 ميليون بارداري در سال خبر ميدهد كه نزديك به 50 ميليون آن به سقط جنين منجر ميشود. ظاهرا 20 ميليون از اين سقطها، غيرقانوني و اغلب در شرايطي غيربهداشتي انجام ميشود. سهم كشورهاي توسعهنيافته از اين سقطهاي غيربهداشتي 95 درصد است. برخي معتقدند: 30 درصد از سقطهايي كه در ايران انجام ميشود، غيرقانوني است كه در موراد بسياري نيز به مرگ مادران ميانجامد و اين معضلي است كه از چشم مسوولان نيز دور نمانده است .
به گزارش ایونا ، آمار بالاي دختران و زنان جوان كه در پي عوارض و آسيبهاي شديد جسمي ناشي از سقط جنين غيربهداشتي به دست پزشكان قلابي، رنجور و درمانده به مراكز درماني مراجعه ميكنند، بيانگر فعاليت غيرقانوني و زيرزميني شبكههاي متعدد سقط جنين در كشور است كه تنها در صورت فوت قربانيانشان، راز آنها برملا ميشود .
طعمههاي آنها، دختران و زنان جواني هستند كه به آخر خط رسيدهاند و فقط به پاك كردن ننگي كه بر دامن دارند، فكر ميكنند و بسياري از آنها اگر شانس بياورند و از قتلگاه جنين خويش زنده بيرون بيايند، تا سالها نهتنها بايد درد عوارض و بيماريهاي ناشي از آن را با خود يدك بكشند بلكه حتي براي هميشه از نعمت به دنيا آوردن فرزند و تجربه حس مادري محروم شوند .
تجارت كثيف
اما در پس اين فعاليت به ظاهر خيرخواهانه، همگي آنها فقط يك هدف اصلي و مشترك را دنبال ميكنند و تنها يك چيز را ميشناسند؛ تجارت سياه و كسب درآمدهاي هنگفت .
نرخ آنها نيز متفاوت است؛ از 500 هزار تومان در اتاق خانهاي قديمي و در يكي از محلات جنوبي شهر گرفته تا بالاي 2 ميليون تومان در يكي از اتاقهاي به ظاهر بهداشتي و شيك در شمال شهر .
البته بررسيها نشان ميدهد كه در ميان ادارهكنندگان مراكز غيرقانوني سقط جنين، تعدادي پزشك و ماما هم عضويت دارند كه تعدادشان بسيار كم است .
حضور و فعاليت پزشكان متخصص زنان و زايمان و ماماها در كار سقط جنين با ملاحظات و سياستهاي خاصي صورت ميگيرد، به اين معني كه در واقع گردانندگان مراكز غيرقانوني سقط جنين با پزشكان و ماماهايي كه با آنها همكاري ميكنند، وارد يك معامله دوطرفه و پاياپاي ميشوند، به اين ترتيب كه صاحبان اين مراكز از حضور يك پزشك متخصص زنان و زايمان يا يك ماما براي كار سقط جنين به عنوان يك امتياز مثبت و ريسك پايين و همچنين نداشتن عوارض جانبي استفاده ميكنند و در يك كلام، انجام اين عمل بدون درد و ظاهرا اصولي .
در نهايت صاحبان اين گونه مراكز از تمامي اين امتيازات به بهانه دريافت مبالغ هنگفت از مشتريان درمانده و مستاصل خود بهره ميجويند .
اين پزشكان و ماماها نيز براي اين كه مستقيما وارد عمل شده و موقعيت حرفهاي خود را به خطر نيندازند براساس توافقي كه از قبل صورت گرفت، يك روز در هفته را به مطب يا مكاني كه از سوي گردانندگان اين مراكز به كار سقط جنين اختصاص داده شده، آمده و كارشان را انجام ميدهند .
آنچه در اين ميان ميماند، مبالغ كلاني است كه ميان آنها در اين رابطه تقسيم شده و هر دو طرف را صاحب درآمدهاي زيادي ميكند .
بعلاوه برخي مكانها مانند مطب متخصص زنان، آرايشگاههاي زنانه، تعدادي از پاركهاي خاص در تهران، پارتيها و دورههاي گروهي زنان، فرصتي را براي واسطههاي سودجو فراهم ميآورد تا با شناسايي طعمههايي كه از پزشكان متخصص براي سقط جنين جواب رد شنيدهاند براي معرفي آنها به پزشكان قلابي و گردانندگان مراكز غيرقانوني سقط جنين، مبالغي حق واسطهگري دريافت كنند .
افراد فرصتطلب، طعمههاي خود را كه همان زنان و دختران خام و بيتجربه هستند به مطبهاي مخفي در يك زيرزمين تاريك، سالن آرايشگاه يا يك انباري نمور و متروك كشانده و آنها را به پزشكان قلابي ميسپارند تا از شر جنين ناخواسته خلاصشان كنند. ناراحتيهاي قلبي و گوارشي، فشار خون، از كار افتادن كليهها، خونريزيهاي شديد، افسردگي، گوشهگيري، عذاب وجدان، و از همه دردناكتر زايمانهاي دشوار و سخت بعدي و يا نازايي هميشگي از عواقب تلخ و دردناكي است كه اگر اين دختران شانس بياورند و جان سالم از قتلگاه بيرون ببرند، تا مدتها همراهشان خواهد بود .
فروش قرصهاي سقط جنين در سوپرماركتها
در اين آشفتهبازار كه هر كسي در تلاش است تا به نوعي، سهمي از اين تجارت سياه را از آن خود كند، برخي از ماماها و پزشكان غيرمتخصص كه بهصورت غيرقانوني اقدام به سقط جنين بيماران خود ميكنند، از آنجا كه ريسك عمل جراحي و خطرات شغلي ناشي از عواقب بدوي مانند ناموفق بودن عمل، آسيبديدن مادر و يا حتي لو رفتن كار غيرقانونيشان و در نتيجه لغو پروانه طبابتشان را در نظر ميگيرند، بناچار به كسب سود و منفعت كمتري قناعت كرده و جنين بيمار خود را با آمپول و شياف، سقط ميكنند .
به گزارش ایونا ، اين در حالي است كه استفاده از شياف و آمپول در اغلب موارد، در همان دفعه اول منجر به سقط كامل جنين نشده و تنها باعث مرگ جنين ميشود، در شرايطي كه جنين هنوز در رحم مادر باقي مانده و آزمايشها نيز همچنان باردار بودن زن را نشان ميدهد .
پس بناچار، بيمار درمانده و مستاصل به همان پزشك مراجعه كرده و در ازاي پرداخت مبالغ بيشتر، مجددا تعداد ديگري شيافت يا آمپول را دريافت ميكند تا شايد اين بار ديگر سقط جنين به طول كامل انجام شود .
نمونه اين ادعا را ميتوان در مراجعه چند ماه اخير زني 29 ساله به مطب يك پزشك متخصص زنان و زايمان يافت كه قصد سقط جنين ناخواستهاي را داشته كه يك ماهه باردار بوده است. پزشك زنان كه سقط را فقط با شياف انجام ميدهد، تعداد دو عدد شياف هر يك به مبلغ 80 هزار تومان به زن جوان ميفروشد، زن جوان چند روز بعد مستاصل و دستپاچه در حاليكه برگه آزمايشي را كه دال بر باردار بودن اوست به همراه دارد به نزد پزشك مراجعه ميكند و پزشك پس از بررسي متوجه ميشود كه نياز است تا استفاده از آمپول و شياف تكرار شود .
جالب اينجاست كه بنا به گفته اين زن جوان، در مراجعه به يك داروخانه مشخص ميشود قيمت هر يك از اين شيافها 10 تومان (توجه كنيد 10 تا تكتوماني) بوده در حالي كه خانم دكتر به ازاي هر شياف 80 هزار تومان از او گرفته است !
خوب چه ميشود كرد، شايد اين هم نوعي كار و كاسبي است ديگر .
اما در اين ميان، شبكههاي زيرزميني دارو نيز بيكار ننشسته و از آب گلآلود ماهي ميگيرند. گردانندگان اين شبكهها با وارد كردن آمپول و شيافهاي سقط جنين كه اغلب آنها از كشور هند وارد شده و ضمن اينكه از لحاظ قيمت ارزانتر از بقيه هستند، از كيفيت پايينتري نيز برخوردارند آنها را براحتي در اختيار پزشكان و يا دكترهاي غيرمتخصصي كه اقدام به سقط جنين ميكنند قرار ميدهند .
عمق فاجعه زماني است كه گاهي پزشكان متعهد و متخصص و يا اعضاي انجمن داروسازان، نسبت به فروش برخي از اين شيافها يا آمپولها در فروشگاهها و سوپرماركتهاي بزرگ به صورت غيرقانوني و مخفيانه و با هدف كسب سود سرشار هشدار ميدهند كه اين مساله نيز ضرورت نظارت بيشتر متوليان امر همچون وزارت بهداشت و نيروي انتظامي را براي شناسايي و برخورد قاطع با متخلفان بيان ميكند .
اگر فكر ميكنيد كه پزشكان قلابي يا ماماها و برخي از پزشكان متخصصي كه دست به كار غيرقانوني سقط جنين ميزنند، همگي از جنس زن هستند، كاملا در اشتباهيد! چرا كه گفتگوي ما با تعدادي از زنان جواني كه اقدام به سقط جنين نوزاد ناخواستهشان كرده بودند، اين حقيقت را آشكار كرد كه پزشكان متخصص زنان و زايمان كه دست بر قضا مرد هم هستند، پذيرفتهاند كه كار سقط جنين را براي آنها انجام دهند .
به نظر ميرسد، برخي پزشكان مرد متخصص زنان و زايمان هم با درك موقعيت و سود سرشاري كه اين تجارت زيرزميني ميتواند براي صاحبانش به ارمغان بياورد، از قافله عقب نمانده و در كنار برخي از پزشكان قلابي زن، وارد ميدان شدهاند .
اين مساله ضرورت توجه بيشتر مسوولان نسبت به اين قضيه را آشكار ميكند كه ارتكاب سقط جنين غيرقانوني فقط توسط زنان صورت نگرفته و لازم است تا وزارت بهداشت و مراجع قضايي نظارت دقيقتري بر فعاليت پزشكان مرد متخصص زنان و زايمان هم داشته باشند .
به گزارش ایونا ، سقط جنين همواره يكي از بحثهاي مگويي بوده كه مسوولان يا در پاسخ سكوت كردهاند، چون نميخواستند تار و پود قضيه از هم شكافته شود يا واقعا پاسخي دراينباره نداشتهاند .
آمار مصرف آمپولها و قرصهاي سقط جنين و مراجعه دختران و زنان كمسن و سال به مراكز زيرزميني سقط جنين بيانگر واقعيت رشد خزنده اين بحران طي سالهاي اخير در جامعه است، در حالي كه هنوز آنچنان كه بايد نسبت به عوارض و خطرات جاني مصرف خودسرانه داروهاي سقط جنين و كورتاژهاي غيربهداشتي زنان و دختران جوان، آگاهي لازم داده نشده است. اما حقيقت اين است كه ديگر نميتوانيم و نبايد شيوع آرام و بيصداي اين بحران را ناديده بگيريم. زنگهاي خطر مدتهاست كه به صدا درآمده است .
شايد وقت آن رسيده كه دامنه آموزش را وسيعتر كنيم. آموزش پيشگيري از بارداري براي هر قشري و در هر رده سني ضرورتي اجتنابناپذير است .
ديگر وقت آن رسيده به جاي اينكه چشمهايمان و گوشهايمان را ببنديم و نبينيم و نشنويم كه دامنه سقط جنين به دختران زير 20 سال هم كشيده شده، بايد با پذيرش واقعيت به فكر راه چارهاي اساسي در اين زمينه باشيم .
ما آبرو ميخريم!
بيشتر گردانندگان مراكز غيرقانوني سقط جنين، شباهت زيادي به يكديگر دارند. اغلب آنها به صورت تجربي و بدون سواد علمي و تخصصي دانشگاهي، با وسايلي غيربهداشتي و كثيف و در محيطي كاملا آلوده كار ميكنند، البته برخي از آنها نيز تنها تا چند ترم در رشته مامايي تحصيل كردهاند و به هر دليل از ادامه آن انصراف داده يا حتي اخراج شدهاند، با معرفي خود به عنوان پزشك متخصص زنان و زايمان، مدتها با تجهيزات غيربهداشتي، آموختههاي اندك و ناكافي خود را روي زنان و دختران مستاصل و درمانده پياده ميكنند تا در اين مدت، حتي به قيمت بازي با جان بيمارانشان، بتدريج تجربه و مهارت لازم را براي سقط نوزادان ناخواسته به دست بياورند .
در اين شرايط، اين پزشكان قلابي همواره در خلوت خود و با اين ادعا كه با كارشان به دختران جواني كه حفظ آبرويشان به تار مويي بند شده، خدمت ميكنند و آنها را از نگاه شماتتبار خانواده، اطرافيان و برچسبهاي تلخ و گزنده جامعه كه همچون سوهاني روح و جسم رنجور و ناتوانشان را خواهد آزرد، ميرهانند و اقدام غيرقانوني خود را توجيه ميكنند .
برگه آزمايش را كه گرفت، همان جا روي صندلي آزمايشگاه وا رفت. دستانش ميلرزيد. هنوز صداي دكتر را در گوشش ميشنيد كه ميگفت: مبارك است! شما بارداريد. اما او نه ذوق كرد و نه قند توي دلش آب شد. نميدانست چطور خبر را به همسرش بدهد. با خود فكر كرد، چه مباركي، وقتي هيچكس براي به دنيا آمدن اين كودك لحظهشماري نميكند .
به گزارش ایونا ، آخر مرد از همان روز اول شرط كرده بود كه تا بهتر شدن وضع ماليشان، پاي هيچ بچهاي به زندگيشان باز نشود و حالا خوب ميدانست كه با گفتن اين موضوع چه عكسالعملي از طرف مرد خواهد ديد. ميدانست كه راضي كردن مرد به نگه داشتن جنيني كه در رحم دارد، غيرممكن است .
گيج و نااميد از همه جا بلند شد، عرق سردي روي پيشانياش نشسته بود. پاهايش توان حركت نداشت؛ اما او چارهاي جز عملي كردن تصميمي كه گرفته بود ، نداشت ……………>>>>>>>
اولین باشید که نظر می دهید