در گذشته دور و نه چندان دور به دلایل مذهبی ، اقلیمی و اجتماعی زنان رشد چندانی در تحصیل ، کار خارج از منزل و سمتهای رسمی و غیر رسمی نداشتند و این عوامل به اضافه خرده عوامل دیگر موجبات وابستگی زنان به جنس مردان شد حال یا مرد به نام پدر و یا مرد به نام شوهر تا بدانجا که حتی با وجود همه نداشته ها و نقصانها و معایب برخی مردان زن تحمل سختی و مشکلات را مینمود و از یک سو نشان خدمت به فرزندان را حامل میشد و از سوی دیگر بردگی را بر آوارگی ترجیح میداد و در نهایت این زنان خانگی با سرافرازی تمام و کسب افتخار مادری لشگری از فرزندان را تربیت و سرپرستی کردند تا در روز مبادا بتوانند رنج بردگی و سختی را با ایشان قسمت کرده و مدد جویند مردان در دهه های 40 و 50 با پیشرفت اجتماعی ایران مقاومت تامی در برابر پیشرفت زنان انجام دادند ولی التهاب اجتماعی زنان و میل به پیشرفت و رشد و استقلال آنچنان همه گیر شده بود که فرزندان دیروز و مردان امروز برای فرزندان اناث خویش راه تحصیل و ورود به مسئولیتهای فرا خانواده را تدارک دیدند و حکومت وقت هم به دلیل نیاز به نیروی انسانی و هم تدارک یک جامعه نوین و امروزی و مدرن نیاز به حضور زنان را دو صد چندان آرایش و پیرایش نمود تا در پس انقلاب و نقش زنان در پیروزی انقلاب و حفظ و نگهداری از انقلاب به حاکمان حکومت اسلامی این را آموخت که زن مطبخی نمیتواند با این جامعه رو به مدرن و انقلابی همگام باشد از یکسو زن طبق تعالیم دینی مشروط و و مقید باید به تحصیل و شغل های اجتماعی رو بیاورد و در حد ضرورت از خانه خارج شود و از سوی دیگر این زن تحصیل کرده امروزین را باید چگونه در خانه نگه داشت و همچنین با توجه به الگو قرار دادن خویش برای جوامع اسلامی نمیتوان زن را در گوشه منزل نگه داشت پس مسیر دانشگاه برای زنان مفتوح ماند و نیروی کار ارزانتر از مردان وارد کارزار اجتماعی شد بسیاری از زنان در شغلهای میانه از نعلیم و تربیت تا ساخت و ساز و پزشکی و پرستاری توانستند به استقلال مالی خوبی رسیده و دیگر به هر شرایطی برای ازدواج و تشکیل خانواده تن ندهند با چشیدن طعم آزادی از قید اسارت مردان دهه های پس از جنگ شاهد افت روزمره ازدواج و مسئولیت پذریری زنان نسبت به مردان و سپس عدم میل جامعه مردان به ازدواج با زنان و دوباره تنش اجتماعی زنان برای شرایط بهتر برای ازدواج باعث شد که امروز زنان میل به استقلال را بر ازدواج که یک میل غریزی و طبیعی بود ترجیح داده و سن ازدواج روز به روز در زنان و مردان بالا برود تا جایی که اینک کشور با بحران دختران نا امید از ازدواج و مردان رها از تعهد روبرو شده .
پس زنان با رشد مالی و اقتصادی و اجتماعی و ارتقا تحصیلی دیگر نمیخواهند با هر فرد و هر شرایطی ازدواج کنند و مردان هم تحمل استقلال زنان را نداشته و برای آن تمرین ننموده اند با این اختلاف و و رودرویی که در دهه های 70 و 80 پیش آمده قلت موالید هم مزید بر علت گردیده و در دهه های 90 و 1400 شاهد گسیختگی اجتماعی بزرگی خواهیم بود که تا 3 دهه بعد هم این پس لرزه ها ادامهع خواهد داشت ولی با کرنش جامعه به نیاز طبیعی و نه به شکل اسارت پیشین و بلکه به شکل تمایل منتخب باز جامعه راه خویش را خواهد یافت ولی قتل عامی که در این میان انجام شده و نسلهایی که قربانی مشکلات نسلهای پیش از خود شده و یا خدمتکار نسلهای بعدی میشوند هرگز خساراتشان قابل جبران نخواهد بود .
زن مطبخی امروز به یک زن اداری ، یک زن اجتماعی تحصیل کرده و گهگاه به یک زن سرکش تبدیل شده که مردان ارباب صفت تحمل آن را ندارند بنا براین نقش مشاورین خبره هر جامعه ای برای مهارت دادن به تطبیق و و پذیرش شرایط امروز بسیار مهم خواهد شد اگر جامعه بداند که راه رسیدن به تعادل فقط تن دادن به درک امروز از راههای علمی و تجربه جامعه مدرن است .
با این روند از پیرامون زن دیروز مظلوم زیر دست مقدس شده با هاله عاطفه تقدس زدایی شده و وی همچون یک انسان زمینی به راه خویش ادامه خواهد داد و دیگر از مزایای معنوی بیشتری از مرد برخوردار نخواهد بود و فرزندان کمتر رفتار عاطفی را بر انتخاب معقول برخواهند گزید ، در نهایت زن به مانند مرد به سوی جایگاه خویش در جامعه رهنمون خواهد شد .البته فقط یک نکته میماند که زن طبیعی با زن اجتماعی زن زیستی با انسانی متفاوت است یا خیر چرا که هیچ تفاوتی بین زن و مرد در بخش انسانی نمیتوان قایل شد مگر بخواهیم به گذشته بازگشته و زن را برده مرد بدانیم ولی آیا زن زیستی و مرد زیستی با هم متفاوت نیستند که این بحثی فراتر از مقاله حاضر دارد که به قلم کشیده خواهد شد .
تا آن روز بدرود
جعفر اردبیلی – مشاور خانواده و مدیر عامل موسسه امین
اولین باشید که نظر می دهید