با شروع بازار داغ انتخابات و شعارهای مختلف برای جذب آراء مردمی ازسوی کاندیداهای این دوره متاسفانه در اولین شب مناظره های زنده تلوزیونی که تقریبا اکثریت جامعه ما بیننده آن بودند ، دیده و شنیده شد که در برابر سوال مساله کاهش ازدواج تقریبا همه کاندیداها همچون مردم عادی و غیر کارشناسانه و غیر دقیق و آماری و از سر گذران روزمره گی خویش علتهایی را به زبان آوردند که نه شایسته آن جایگاه و نه زیبنده کشوری با اینهمه دانشگاه و مرکز آمار و پژوهش و غیره میبود . .
بحث از آنجا آغاز شد که یکی از کاندیداها ، مشکل بزرگ در کاهش ازدواج را نبود مسکن و یا عدم توان تهیه مسکن دانست و دیگران هم به پیروی از وی دنباله روی نموده و فرمایشاتی از همین دست بیان فرمودند مثلا یکی دیگر مشکل نبود شغل برای جوانان را طرح و برخی هم کمبود درآمد را بیان کردند و وعده ها دادند که چنین و چنان خواهیم کرد تابتوانند سبد رای خویش را با این هیجان سازی ها پرکنند ، در حالی که توجه هیچیک از کاندیداها از هر دو جناح به این موضوع نبود که مقوله کاهش ازدواج یک مساله کمی نیست بلکه مساله کیفی و تحول نسلی و زمانی و پاسخ انسان در برابر دنیای مدرن است .
رویکرد افراد نسبت به ازدواج در جهان معاصر تغییر نموده رویکرد فرزند آوری و همچنین مفهوم خانواده ، دیگر آن معنای خاص و ویژه خویش را ندارد یک فرد در آستانه ازدواج نگاهش به تشکیل خانواده با چیزی که 40 سال پیش یا حتی کمتر بوده ، متفاوت شده چرا که در گذشته ازدواج یک هدف نبود ، همه هدف و همه راه یک انسان بسوی اجتماعی شدن و انسان بودن و انسان ماندن بود ، فرد وقتی در جامعه در گذشته برسمیت شناخته میشد که متاهل بوده باشد و وقتی به آراء و نظراتش وقعی مینهادند که خانواده ای را تشکیل داده باشد و فرزندی داشته باشد وگرنه اصطلاحاتی همچون دهنت بوی شیر میده و مانند آن سد راه اجتماعی شدن و اهمیت مند شدنش میشد. .
یک فرد در بارگاه جهان گذشته وقتی میتوانست اضافه حقوق بگیرد که از باب ترحم به زن و بچه وی بیشتر به او توجه کنند و حقوق دهند چرا که وی را نان آور میدانستند و در کتابها میگفتند بابا نان داد ، در حالی که امروز حقوق و درآمد به این داشته نگاه نمیکند و حق اولاد و مسکن و عیال مندرج در فیشها که بسیار ناچیز بوده و حکایت از این نزول ارزشی خانواده در کمیت و صرف هزینه های بودجه های کلان دولتی هم دارد.
آیا به طور مثال و واقعا 6000 هزار تومان حق اولاد و یا 20 هزار تومان حق مسکن و 60 هزار تومان حق عیال و زوجه معنای بیش از این را به ذهن تداعی میکند که خودمان هم میدانیم همسرداری شوخی است و اصل خودت هستی جناب کارمند و کارگر ؟!
جهان امروز ارزش را به کار فرد داده نه وابسته های وی در خانه ، جهان امروز میگوید تخصص تو و یا قدرت تو و یا تجربه تو و یا رانت تو تعیین میکند مقدار حقوق و درآمدت را پس در همین راستا یک انسان با ارزشهای دیگری هم سنجیده میشود که در گذشته کمتر بدان توجه میشد یعنی داشتن زن و یا شوهر و یا فرزند نمیتواند برای فرد هدف نهایی و مهمترین و یا بلکه تنها هدف باشد ، به همین دلیل افراد زیادی با داشتن مسکن و یا ماشین و شغل خوب هم نمیتوانند و به عبارت دیگر نمیخواهند ازدواج کنند چرا؟ چون ازدواج هم در کنار دیگر اهداف زندگی یک هدف هم عرض و شاید دست پایین تری است که نیاز فعلی فرد بشر امروزی نیست ،
امروز انسان خویش را با اهدافی همچون تحصیل و شغل و سفر و تفریحات جدید و درآمدزایی و بی تعهدی و نه بی تعهدی صرف سنجیده و میخواهد ، امروز روز یک انسان در جامعه چه متاهل باشد یا نباشد به دلیل ورود ارزش اومانیسمی خود را بار ارزش میداند، پس نیازی برای ورود در سطح و صحن اصلی جامعه به متاهل شدن و ازدواج نیست ، میتوان مجرد بود از طرحها و اهداف بزرگ سخن گفت و نظر داد و مورد توجه واقع شد ، بنابراین در عین درستی مشکلات مالی به عنوان سد راه ازدواج ولی مشکل بزرگ و اصلی و یا بهتر بگوییم طوفان واقعی تجرد ماندن همان استقلال و ارزش فردی انسان بدون در نظر گرفتن تاهل و یا تجرد وی است .
از آنجا که دولتمردان دنیای خو نگرفته با مدرن و به ظاهر مدرن پژوهشگر نبوده و سواد کافی برای فهم قطار جامعه بشری را ندارند به مانند عوام و مردم درس ناخوانده و غیر متخصص دهان باز کرده مشکلات رایج و روزمره جاری و ساری بر زبان آنها را نقل و بازگویی میکنند ، باید بدیشان گفت این مساله برآیند و نتیجه ورود به جهان ارزشهای جدید است . .
در این جهان جدید رابطه جنسی علی رغم مخالفت دین شکل دیگری به خود گرفته ، تعهد پذیری سخت و یا بنوعی محال شده و برای تعهد دادن اینک انسان دلیل بسیار قوی و مهمی میخواهد ، دیگر داشتن فرزند انگیزه یک انسان امروزین نیست و او خویش را بیشتر از هر چیز و هر کسی میستاید و میخواهد و خود دوستی یا همان حب به ذات فلاسفه اخلاق در جهان امروزین به اوج خود خواهد رسید .
مسکن و یا شغل و یا درآمد بیشتر چند صباحی مساله و روند کاهش را کند خواهد کرد ولی باز هم انسان با این جو و فضای حاکم بر بشر چه در جهان پیشرفته و چه در جهان در حال پیشرفت و یا عقب مانده همگی یک چیز را به وی تلقین میکنند که من از همه چیز مهمتر هستم و نیازی به دادن تعهد های بزرگ و گیریبانگیر ندارم و نمیخواهم خویش را پیر دیگری کنم تا جامعه برای بعد مرگ من آمرزش و خداپدر بیامرزی بخواهد .
نه رابطه جنسی و نه فرزند خواهی و نه جایگاه اجتماعی یک فرد متاهل و یا حتی انگیزه های مذهبی و امثال آن دیگر وی را نمیتواند ترغیب کند تا یوغ بندگی خانواده و فرزند را بر گردن بیاویزد او بدنبال بیان خویش است به بیان دیگر و شکل دیگر و راه دیگر او میخواهد خود را نمایش دهد و بنمایش گذارد بدون هیچ تعهد و تقییدی که جان او را بکاهد و بفرساید . .
به همین دلیل نه قوانین موجود خانواده و تعهدات قانونی و نه ارزشهای موجود در جهان سنت و نه عرف موجود نتوانسته پابپای انسان امروزین همگام شده و بیشتر زنجیر وی در حرکت شده و کند تر شدن رشد وی را برای وی متصور مینماید و همه آنها بنوعی فرا انسانی برای وی تفسیر و تعریف میشود ، در این حال باید فقط یک چیز را توصیه نمود و یک چیز راگفت :
کاندیداهای محترم جان هر کس دوست دارید یا کارشناسانه وارد میدان موضوع خانواده شوید و یا اصلا از آن سخن نگویید تا از این که هست وضع بدتر نشود .
ممنون از همه کاندیداهای محترم همه دوره ها البته با دادن کارت زرد اخطار به همه غیر متخصصان این عرصه
اولین باشید که نظر می دهید