زنی که متهم است شوهرش را با همدستی دو مرد به قتل رسانده است، در حالی در زندان بهسر میبرد که پرونده او با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال شده است.
رسیدگی به این پرونده از زمانی آغاز شد که زنی جوان به پلیس آگاهی استان فارس رفت و خبر داد شوهرش گم شده است. این زن گفت: همسرم به نام حمید بیخبر از خانه بیرون رفت. وقتی بازنگشت، نگرانش شدم اما تماس با تلفنهمراهش فایدهای نداشت و او جواب نداد. هر جا را که به فکر میرسید دنبالش گشتم، اما اثری از او پیدا نکردم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع بدهم.
کارآگاهان با آغاز تحقیقات به این نتیجه رسیدند که هیچ ردی وجود ندارد که از زندهبودن حمید حکایت داشته باشد. از سویی آنها پی بردند حمید با همسر خود به نام زیبا بهشدت اختلاف داشت، به همین دلیل آنها به زیبا ظنین شدند و تصمیم گرفتند از او بیشتر پرسوجو کنند، اما وقتی به خانه این زن رفتند فهمیدند او آنجا را ترک کرده است. همین باعث شد زن جوان بیش از قبل در مظان اتهام قرار بگیرد.
درحالیکه تحقیقات درباره این پرونده ادامه داشت، مأموران مطلع شدند جسد مردی ناشناس در یک گودال پیدا شده است. آنها وقتی به محل کشف جنازه رفتند، متوجه شدند این فرد همان حمید است. روی پیکر مقتول اثری از درگیری و جراحت وجود نداشت، بااینحال همه شواهد ازجمله پوشش متوفی نشان میداد او در خانه جان باخته و سپس جسدش به این محل منتقل شده است. کارآگاهان که دیگر تردیدی نداشتند زیبا در مرگ شوهرش گناهکار است، جستوجو برای یافتن او را بیشتر کردند و سرانجام توانستند زن جوان را بازداشت کنند.
زیبا ابتدا سعی داشت با انکار خودش را تبرئه کند، اما وقتی فهمید پلیس از اختلافات او و شوهرش مطلع است چارهای جز بیان واقعیت پیش روی خود ندید و اعتراف کرد حمید را با همدستی دو مرد به قتل رسانده است.
او گفت: شوهرم مردی بداخلاق بود و مرا خیلی اذیت میکرد. از زندگی با او خسته شده بودم اما حمید حاضر نبود مرا طلاق بدهد و به رفتارهای بدش ادامه میداد برای همین دنبال راهی بودم تا از این وضعیت نجات پیدا کنم. موضوع را با دو مرد که از بستگانم بودند، در میان گذاشتم و آنها قبول کردند به من کمک کنند تا شوهرم را بکشم. آنها قرص خوابآور خریدند و من به شوهرم خوراندم و او از حال رفت، بعد دو مرد که در خانه را برایشان باز گذاشته بودم داخل آمدند و دیدند شوهرم مرده است. سپس آنها جسد را در ماشین گذاشتند و از خانه بیرون بردند.
مأموران بعد از شنیدن اظهارات زیبا، دو همدست او را شناسایی و بازداشت کردند. این دو مرد وقتی فهمیدند زن جوان همهچیز را برای پلیس تعریف کرده است، به جرم خود اعتراف کردند. یکی از آنها گفت: زیبا از اقوام من بود و وقتی مطلع شدم شوهرش چه رفتارهایی با او میکند، دلم سوخت و خواستم کمکش کنم تا از این وضعیت خلاص شود؛ البته من فقط در انتقال جسد کمک کردم و نقشی در قتل نداشتم.
متهم دیگر نیز اظهاراتی مشابه را مطرح کرد. در ادامه قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه متهمان صادر شد و آنها بهزودی پای میز محاکمه میروند.
اولین باشید که نظر می دهید