وي با خنده مي گويد: «زماني كه به دبستان مي رفتم يك روز داشتمروزنامه مي خواندم كه متوجه بازي فال گونه اي در آن شدم كه براي من نوشتهبود روزي وكيل يا پزشك خواهم شد.» با خود فكر كردم بايد آنقدر در مدرسهتلاش كنم و درس بخوانم تا بهترين شهرات را كسب كنم و به هدفم برسم.
از آن روز به بعد، موفقيتهاي زكيه روز به روز بيشتر شد. كه مرهوناراده قوي و ايمانش به خدا است او با شور و شوق مي گويد: فقط ايمان بهخداست كه به من اعتماد به نفس مي دهد تا با عزمي راسخ به دنبال هدفم باشم.
زكيه مي افزايد:« يك مسلمان بايد واقعاً به خودش ايمان داشته باشد. اين همان چيزي است كه من هميشه به آن عمل كرده ام؛ زيرا شيوه زندگي امبه عنوان يك مسلمان نسبت به ديگران كاملاً فرق مي كند و بهتر است و از همهمهمتر آنكه من معتقدم اين خواست خداوند بود كه من به اين مقام و موقعيتبرسم».
زكيه مطالعاتش در مورد اسلام را از زمان تحصيلش در دانشگاه مريلندآغاز كرد. رشته تحصيلي او در دانشگاه مديريت بازرگاني بود. وي پس از يكسال شهادتينش را گفت و اسلام آورد.
او در ادامه مي گويد: «در ابتدا براي مادرم خيلي سخت بود كه مسلمانشدن مرا بپذيرد؛ زيرا من دختر عمه اي داشتم كه تفكر بدي نسبت به اسلام ومسلمان شدن داشت و همين بر طرز تفكر مادرم نيز تأثير گذاشته بود».
با تماماينها، زكيه راه خود را يافت و در آن استوار و ثابت قدم ماند.درست دو هفتهپس از مسلمان شدن، ماه مبارك رمضان شروع شد و او به مادرش گفت: «مادر !اگرممكنه غذاي منو براي آخر روز(موقع افطار) آماده كن!»
از آنجا كه پدر زكيه حدود امور و قوانين كشورش را بهتر مي دانست،نسبت به مسلمان شدن دخترش نگران بود. درآن زمان، هنگامي كه زكيه عازمتحصيل در دانشكده قانون شد، پدرش نمي دانست كه آيا براي يك زن مسلمان جاييدر كرسيهاي دادگاه آمريكا وجود خواهد داشت يا خير؟ اما خود زكيه آنقدر كهبايد در اين مورد نگران نبود. او مي گويد: «اسلام واقعاً انسان را از هرقيد و بندي رها مي كند و اگر خدا بخواهد هيچكس نمي تواند آن را از اوبگيرد. من احساس مي كنم هر چقدر ايمانم بيشتر و عقايدم محكمتر مي شود، بهموفقيتهاي بيشتري دست پيدا مي كنم.»
پدر زكيه به او مي گفت: در حرفه قانون ظواهر از اهميت خاصيبرخوردارند، اما او هرگز در مورد ايمانش از خود ضعف نشان نداد و بهراه خود ادامه داد.
وي مي افزايد: «من از همان ابتداي مسلمان شدنم با پوشش كامل ظاهر شدمهرچند به خوبي مي دانستم كه در محل كار بايد مرتب و شيك حاضر شوم. از همينرو در عين اينكه حجابم را حفظ مي كردم كاملاً مرتب لباس مي پوشيدم. الانهم وضعيت به همان شكل است و اغلب سعي مي كنم لباسهاي يكدست و روشن بپوشم. البته همه لباسهايم بلند و گشاد هستند و پوشش كافي دارند و موهايم راهميشه با روسري مي پوشانم. من با تحقيق و آگاهي به اين نتيجه رسيدم كهبايد با پوشش كامل در منظر عموم حاضر شوم و همين گونه هم عمل كردم».
زكيه خاطرنشان مي كند: «انسان بايد همان گونه باشد كه هست؛ زيرا وقتيشما در راه آنچه به آن معتقديد مقاومت مي كنيد. هرچند مخالف با رأي وديدگاه ديگران باشد، آنان به شما احترام خواهند گذاشت. مسلمان بودن من بهاين معنا نيست كه آدمي خشك و گوشه نشين باشم، بلكه هميشه سعي مي كنم آدميخوش برخورد و مهربان باشم.»
به گزارش ایونا ، وي هم چنين توصيه مي كند: «به منظور كسب احترام ديگران بايد نسبت به آنچه كه به آن معتقديد خوب و درست عمل كنيد.»
زكيه به عنوان رئيس بخش خانواده دادگاه منطقه اي شهر بالتيمور برمواردخانوادگي دادگاه نظارت مي كند و روزانه به 9 تا 30 مورد پرونده خانوادگيرسيدگي مي كند .
موارد او اغلب جوانان و كودكاني هستند كه يا مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند يا بزهكار و خاطي اند و مورد غفلت واقع شده اند.
زكيه گاهي با جسارت تمام از قوانين اسلامي در اجراي كارش استفادهمي كند، با اين عقيده كه اغلب بهترين روش براي ترويج و اشاعه اسلام ارائهمثال از طريق آن است .
زكيه مهاسا، رئيس بخش خانواده دادگاه منطقه اي شهر بالتيمور در ايالت مريلند آمريكا اولين زن قاضي مسلمان است كه در دادگاه اين كشور بر كرسي قضاوت نشسته است .
به گزارش ایونا ، او ازاينكه اسلام آورده، فخر مي كند و مورد احترام است و روز به روز برموفقيتهايش افزوده مي شود.
حضور هميشگي و جدي او در عرصه قضاوت، از وي شخصيتي پويا و سرزنده ساخته است.
پشتكار تحسين آميز او از همان سالهاي اوليه زندگي شكل گرفت و هنوز هم ادامه دارد.
اولین باشید که نظر می دهید