تا چند روز در کنج خانه کز کرده بودم و با هيچ کس حرف نمي زدم. تصور نمي کردم شريک زندگي ام و کسي که سه سال با او زندگي کرده بودم به من خيانت کند.اين زن در حالي که خود را متاثر نشان مي داد، ادامه داد؛ بعد از اين ماجرا به افسردگي مبتلا شدم و مدتي تحت نظر پزشک بودم تا اينکه تصميم گرفتم زندگي جديدي را آغاز کنم از اين رو خواستار جدايي از عادل هستم.در پي اظهارات اين زن قاضي دادگاه طبق قانون دستور داد آگهي مفقودي عادل در روزنامه هاي کثيرالانتشار منتشر شود. در ادامه و پس از آنکه قاضي از مجهول المکان بودن عادل مطمئن شد روزي را براي رسيدگي به پرونده و صدور حکم طلاق تعيين کرد.سرانجام وقت رسيدگي به اين پرونده فرا رسيد. ليلا در حالي که از صدور حکم طلاق اطمينان داشت وارد دادگاه شد اما با صحنه عجيبي روبه رو شد و عادل را ديد که مشغول گفت وگو با قاضي است.
او با ديدن اين صحنه پا به فرار گذاشت و به سرعت از دادگاه بيرون دويد. عادل که به طور اتفاقي از حضور همسرش در دادگاه خانواده مطلع شده بود به قاضي گفت؛ به رغم ادعاهايي که ليلا مطرح کرده است ما چهار سال است که با هم زندگي مي کنيم و من هيچ وقت خانه ام را ترک نکرده ام. زنم مدتي با من سر ناسازگاري دارد و مدام با من درگير است.
چند روزي است که او صبح زود از خانه خارج مي شود. چون وي خانه دار است پس از چند روز به او مشکوک شدم و به تعقيب او پرداختم و فهميدم به دادگاه خانواده مي آيد. وقتي به واحد رايانه دادگاه مراجعه کردم و نام او را گفتم متوجه شدم او با اعلام مجهول المکان بودن من در دادگاه پرونده طلاق تشکيل داده است به همين خاطر امروز صبح در حالي که مي دانستم او به دادگاه مي آيد زودتر از خانه خارج شدم و به دادگاه آمدم.بنا بر اين گزارش پس از اظهارات اين مرد در حالي که اظهارات کذب همسرش براي قاضي مسجل شده بود اين پرونده مختومه اعلام شد.
زني که با ارائه دادخواست طلاق به دروغ شوهرش را مجهول المکان اعلام کرده بود وقتي وي را در دادگاه ديد پا به فرار گذاشت.
به نوشته اعتماد، چندي قبل زني به نام ليلا با مراجعه به شعبه 268 دادگاه خانواده شماره 2 اعلام کرد چون شوهرش مدت ها است او را ترک کرده مي خواهد از او طلاق بگيرد. اين زن طي اظهاراتي به قاضي حسن عموزادي گفت؛ چهار سال است که با شوهرم عادل زندگي مي کنم. او مرد خوبي بود و من عاشقانه دوستش داشتم.
زندگي مشترک من و عادل ادامه داشت تا اينکه حدود يک سال قبل او به يکباره ناپديد شد. من که نگران سرنوشت همسرم بودم همه جا را به دنبال او گشتم اما هيچ اثري از وي نبود. ماه ها در بي خبري از شوهرم گذشت تا اينکه توسط يکي از دوستانش به من خبر رسيد که او به خارج از کشور رفته است. شنيدن اين خبر مرا بسيار ناراحت کرد….>>>
اولین باشید که نظر می دهید