ندا در اين باره به قاضي عليرضا صداقتي رئيس شعبه 262 گفت؛ هشت سال پيش پدر و مادرم به خاطر اختلافات شديدي که با هم داشتند ، جدا شدند و من و خواهرم پيش مادرمان زندگي مي کرديم .
سال هاي اول به خاطر سن کم من و خواهرم پدرمان گاهي به ديدن مان مي آمد اما به تدريج اين ديدارها کم و کمتر شد تا اينکه پس از مدتي پدرمان خانه اش را تغيير داد و از آن پس ما او را نديديم .
سال ها گذشت و من و خواهرم بزرگ شديم و به سن ازدواج رسيديم ولي چون براي ازدواج نياز به اجازه پدر داشتيم با مشکل روبه رو شديم .
خواهرم دو سال قبل مجبور شد با مراجعه به دادگاه خانواده اجازه ازدواج بگيرد. حالا من هم به دادگاه آمده ام تا با حکم قاضي بتوانم پاي سفره عقد بنشينم .
ندا افزود ؛ من چهار سال است که در يک شرکت کامپيوتري کار مي کنم و از همان ابتدا با يکي از همکارانم به نام مهران آشنا شدم و تصميم گرفتم با او ازدواج کنم اما مجهول المکان بودن پدرم عقدمان را به تعويق انداخت .
ندا در مورد علت انتخاب مهريه اش نيز گفت؛ من به کتاب هاي تاريخي و شعر علاقه زيادي دارم .
از سويي جنبه هاي مادي زندگي برايم اهميت چنداني ندارد .
به همين دليل وقتي مطمئن شدم نامزدم شخص مناسبي براي زندگي است، تصميم گرفتم مهريه ام را يک جلد شاهنامه فردوسي تعيين کنم .
در پي اظهارات اين دختر قاضي صداقتي تبعات مهريه هايي را که از لحاظ مادي ارزش کمي دارند ، به او گوشزد کرد ولي ندا با بيان اينکه رابطه زناشويي با روابط مالي تفاوت دارد و اگر اتفاق ناخوشايندي در زندگي بيفتد مهريه بالا نمي تواند به او کمک کند ، بر خواسته اش پافشاري و قاضي دادگاه با ازدواج او موافقت کرد .
دختري که براي دريافت اجازه ازدواج به دادگاه خانواده رفته بود ، مهريه اش را يک جلد شاهنامه فردوسي تعيين کرد .
به گزارش ایونا، اين دختر 27ساله که ندا نام دارد، هفته گذشته به علت مجهول المکان بودن پدرش ناگزير شده بود براي دريافت اجازه ازدواج به دادگاه برود .
در جلسه رسيدگي به دادخواست ندا هنگامي که قاضي در خصوص ميزان مهريه اش از او پرسيد ، دختر جوان يک جلد شاهنامه فردوسي را به عنوان مهريه اعلام کرد…..
اولین باشید که نظر می دهید