-1 مقدمه
-2 تعريف لغوي و ادبي مهريه
-3 تعريف قانوني و حقوقي مهريه
-4 ريشه فقهي و قرآني مهريه
-5 تاريخچه و فلسفه وجودي مهريه
.1 مقدمه: پس از اين كه عقد ازدواج به طور صحيح و مطابق با شرايط و ويژگي هاي قانوني واقع گرديد، زن و شوهر به حكم قانون ايران ، حقوق و تكاليف گوناگوني در برابر هم پيدا مي كنند. بيشتر اين حقوق و تكاليف فاقد جنبه مالي بوده و با چهره اي معنوي ، پيوند زن و شوهر را محكم و راسخ مي نمايد. با اين حال مديريت كانون خانواده لزوم هزينه هاي مالي را نيز اقتضاء دارد كه بنا به همين ضرورت ، زن و مرد از لحاظ مالي با هم رابطه حقوقي پيدا نموده و قانون مدني نيز در تنظيم اين رابطه نظارت دارد.
از طرف ديگر ، قانونگذار براي جلوگيري از طلاق هاي بي مورد و اثبات علاقه و تمايل مرد به دوام زندگي خانوادگي و در راستاي تحكيم اساس و بنيان خانواده – اين كوچكترين و مهمترين نهاد اجتماعي – تكليف نموده كه مرد هنگام ازدواج مالي به عنوان مهريه به زن بدهد و زن و مرد مي توانند در خصوص ميزان و شرايط پرداختن اين مال با هم توافق و تراضي نمايند . طبيعي است كه اجراي چنين قراردادي براي مرد و زن ، تكاليف و حقوق مالي به وجود مي آورد.
.2 تعريف ادبي و لغوي مهريه:
مَهر بر وزن « شَهر » ، مال ( و يا چيزي كه قائم مقام مال باشد ) معيّني است كه بر سبيل متعارف ، زوجه به زوج در عقد نكاح مي دهد و يا به نفع زوجه بر ذمه و عهده خود مي گيرد. معادل اين كلمه در فرهنگ زبان انگليسي ، كلماتي همچون Dowry يا Nuptial gift به كار مي رود.
.3 تعريف قانوني و حقوقي مهريه:
قانون مدني ايران ، تعريفي از « مهر » ارائه ننموده است ، ليكن از بررسي مواد قانوني مربوط به مهريه معلوم مي شود مهر عبارت است : « مالي كه مرد براي عقد نكاح به همسر خود تمليك مي نمايد. به عبارت ديگر ، مهر مالي است كه به مناسبت عقد نكاح ، مرد ملزم به دادن آن به زن مي شود. »
اين الزام مرد ناشي از حكم قانون است و ريشه قراردادي ندارد. به همين دليل است كه سكوت زن و مرد در حين عقد نكاح يا توافق زن و مرد بر اين كه به زن مهريه اي تعلق نگيرد، تكليف قانوني مرد در مورد دادن نفقه را از بين نمي برد. بنابراين نفس مهريه نوعي الزام قانوني است كه بر شوهر تحميل مي شود و تنها كاري كه زوجين مي توانند انجام دهند اين است كه هنگام عقد يا پس از آن ، مقدار مهر را به تراضي و توافق هم معين سازند.
-4 ريشه فقهي و قرآني مهريه:
قرآن كريم در آيه شريفه 4 از سوره مباركه نساء ، از مهريه و خصوصيات آن سخن مي گويد، بدين مضمون كه « كابين زنان را كه به خود آنان تعلق دارد ( و نه پدران و برادران آنان ) و عطيه و پيشكشي است از جانب شما به آنان ، به خودشان بدهيد . »
منظور از كابين ، همان مهريه يا مبلغي است كه مرد به هنگام عقد نكاح به زن مي دهد يا بر ذمه وي مقرر مي شود .
« اين جهان نوعروس را ماند
رطل كابينش گير و باده بيار »
كابين نامه به معناي عقدنامه ، كابين خواستن به معناي طلب مهر كردن ، كابين دادن به معناي مهريه دادن و كابين كردن به مفهوم عقد كردن و نكاح كردن به كار مي رود. كما اين كه منوچهري شاعر طرب و طبيعت چنين سروده است :
« ببايد علي الحال كابينش كرد
بيرزد به كابين چنين دختري »
قرآن مجيد از مهريه به نام « صَدفقه » ياد كرده است. به عقيده مفسران قرآني « صدقه » از ماده « صدق» است و نشانه راستين بودن علاقه و تمايل مرد به زن مي باشد. ضمن اينكه بنا به نظر صريح قرآن ، مهريه به خود زنان متعلق است كه اين ديدگاه با توجه به كاربرد ضمير « هفنَّ » در آيه شريفه فوق الذكر مورد تأييد و تأكيد مي باشد. همچنانكه با اعمال كلمه « نَحله» ، تصريح مي فرمايد كه عنوان مهريه صرفاً هديه ، عطيه و پيشكشي از جانب مرد به زن مي باشد و نه چيزي غير از آن .
قرآن كريم هر رسم ، آئين و شيوه قومي كه موجب تضييع حقوق زنان در خصوص مهريه مي گرديد، منسوخ نمود. ازجمله آن كه به موجب رسوم جاهليت ، هرگاه مردي نسبت به زن خود دلسرد و بي ميل مي شد ، آن قدر او را در مضيقه ، تنگنا ، شكنجه و عسر و حرج قرار مي داد كه ضمن رضايت به طلاق ، تمام يا قسمتي از مهري كه به زن داده شده ، جبران شود. اين همان رسمي است كه به عنوان مثلي در افواه عموم مردم شكل گرفته است : « مهرم حلال ، جانم آزاد ». اما قرآن كريم در آيه شريفه 19 از سوره مباركه نساء مي فرمايد : « زنان را به خاطر اين كه چيزي از آنها بگيريد و قسمتي از مهري كه به آنها داده ايد ، جبران نماييد تحت مضيقه و شكنجه قرار ندهيد.»
-5 تاريخچه و فلسفه مهريه:
به نظر استاد متفكر مطهري ، مطابق با يك سلسله وقايع تاريخي و نه حقايق علمي و تجربي و از بررسي زندگي نوع انسان در ادوار ماقبل تاريخ كه بشر به حال توحش مي زيسته و زندگي قبيله اي داشته تا اكنون ، اين گونه به نظر مي رسد و فرض مي شود كه در مراحل اوليه دلايلي همچون عدم آگاهي عمومي به تأثير آميزش مرد در توليد فرزند ، اعتقاد به انتقال نسب از طريق مادر و نگرش به مرد به عنوان موجودي عقيم و نازا ( به اين دليل كه فرزند به طور مستقيم از مادر متولد مي گرديده است) ، باعث مي شده كه مرد به عنوان طفيلي زن زندگي كند و خدمتكار وي باشد . در اين دوره ، كه موسوم به دوره « مادرشاهي » يا « مادر سالاري » بوده ، زن بر مرد حكومت مي نموده است.
در مرحله بعدي ، بنا به دلايلي همچون آگاهي عمومي به نقش بسزاي مرد در توالد و تناسل ، و تلقي مرد از خود به عنوان صاحب اصلي فرزند و رياست خانواده از يك سو و وجود روابط خصمانه و جنگجويانه بين قبايل و نياز مرد به انتخاب زن به عنوان همسر خود از سوي ديگر باعث گرديد تا مردان ضمن به دست گرفتن حكومت، دختر مورد نظر خويش را از ميان افراد قبيله ديگر مي ربودند.
اما از آنجا كه به تدريج صلح و صفا و دوستي ، جاي خصم و دشمني و عناد را گرفت و همزيستي مسالمت آميز به عنوان يك اصل عرفي و سپس قانوني ، مقبول جوامع و دول مختلف جهان قرار گرفت، رسم ربودن دختر نيز منسوخ گرديد و مرد براي به دست آوردن دختر مورد تمايل و علاقه خود با رفتن ميان قبيله و خانواده وي و كار كردن براي پدر او و به ازاي خدمت در قبال پدر دختر ، خود را به عنوان داماد خانواده مطرح مي نمود.
در مرحله بعدي مرد دريافت كه به جاي سال ها كار و تلاش براي پدر عروس بهتر است كه هديه اي به عنوان پيشكش تقديم او نمايد و دختر را از او بگيرد و به نظر مي رسد رسم « مهر» از اين دوره تاريخي و اين طرز پندار و كردار نوع مردان نشأت گرفته است.
شايان ذكر است مطابق با نظريه اي ، بعد از سقوط سيستم « مادر شاهي » و تأسيس سيستم « پدر سالاري » ، زن در حكم برده و يا اجير مرد قرار گرفت و به او به عنوان يك ابزار اقتصادي كه احياناً موجب تسكين شهوت مرد مي گرديد، نگاه مي شد . چنين زني فاقد استقلال اجتماعي و اقتصادي انگارده مي شد كه محصول تلاش او متعلق به مرد ديگري اعم از پدر يا برادر يا شوهر بود. همچنين اين زن هيچ گونه اختياري در انتخاب شوهر نداشت. اين طور عنوان شده كه در اين دوره زماني ، پولي كه مرد به عنوان مهريه به زن مي داده در مقابل بهره اقتصادي بوده كه از زن در ايام زناشويي مي برده است.
در جريان تحول روابط انساني بين زن و مرد در اين خصوص ، مرحله ديگري هم قابل تصور و تصديق مي باشد. در اين مرحله مرد در جستجوي همسر مورد علاقه خويش برآمده و بعد از تحقق منظور و انتخاب زن زندگي آينده خود ، در هنگام ازدواج هديه اي تقديم وي مي نمايد.
در مورد اين هديه ، هيچكدام از والدين نسبت به آن حقي نداشته و زن از هر لحاظ استقلال مالي – اقتصادي و اجتماعي خود را حفظ مي نمايد و حق تصرف در مال خود را دارد.
از جمله خصوصيات و ويژگي هاي اين مرحله مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
-1 انتخاب مرد به عنوان همسر آينده ، به اختيار و اراده خود زن بوده و در اين خصوص كاملاً آزادانه عمل مي نموده و افرادي همچون پدر يا برادر ، امكان تحميل اراده خود را نداشته و نبايد سرنوشت دختر را به ميل و سليقه شخصي خود رقم بزنند.
-2 چه زماني كه دختر در خانه پدر به سر مي برد و چه هنگامي كه در پي ازدواج به خانه شوهر خود مي رود كسي حق ندارد محصول كار و تلاش و زحمت زن را استثمار نمايد و زن با آزادي كامل در قراردادها و معاملات ، احتياجي به اخذ نظر مثبت شوهر خود ندارد.
-3 مرد در عين بهره برداري از وصال زن ، مكلف است زندگي زن را در حدود امكانات خود تامين نمايد. اين مرحله با خصوصيات موصوف مورد تأاييد دين مبين اسلام و كتاب شريف قرآن قرار گرفته و تمامي انسان ها ، مسلمانان و مومنان به عمل مطابق با اين نكات سفارش شده اند.
همانطور كه در مطلب « بررسي مباحث خواستگاري و نامزدي در حقوق مدني ايران » نيز مورد اشاره قرار گرفت در قانون خلقت مرد مظهر نياز و طلب و خواستاري ، و زن مظهر مطلوبيت و پاسخگويي آفريده شده است. از نظر متخصصان و دانشمندان ، مرد از لحاظ قواي جنسي از زن قوي تر است اما در روايات اسلامي تأكيد گرديده مرد از اين نظر قوي تر نيست بلكه حتي برعكس اين موضوع مصداق دارد، ليكن زن بنا به خصوصيات ذاتي و فطري خود با قدرت خودداري بيشتري نسبت به مرد آفريده شده است. نتيجه نظريه دانشمندان و ديدگاه مطروحه در روايات اسلامي هر دو يكي است ، بدين معنا كه مرد در قبال غريزه از زن ناتوان تر است.
لذا اين خصوصيت همواره به زن فرصت داده كه دنبال مرد نرود و به زودي تسليم عشق و تمايل او نشود و برعكس مرد را وادار به اظهار نياز به زن و جلب رضايت او نموده است.
از جمله اقداماتي كه مرد در راستاي جلب رضايت و احترام به موافقت زن به عمل آورده ، اعطاي هديه اي به زن مي باشد.
فهرست منابع و مأخذ:
.1 كاتوزيان ، دكتر ناصر ، دوره مقدماتي حقوق مدني ( حقوق خانواده ) ؛ انتشارات دادگستر ، تهران ، چاپ اول ، پاييز سال 79.
.2 مرحوم امامي ، دكتر سيد حسن ، حقوق مدني ؛ انتشارات كتابفروشي اسلاميه ، تهران ، چاپ سيزدهم ، شهريور ماه سال 75 ، جلد چهارم .
.3 كاتوزيان ، دكتر ناصر ، قانون مدني در نظم حقوقي كنوني ؛ نشر دادگستر ، تهران ، چاپ اول ، تابستان 77 .
.4 استاد شهيد مطهري ، مرتضي ، نظام حقوق زن در اسلام ؛ انتشارات صدرا ، تهران ، چاپ بيست و هفتم ، تيرماه سال 78 .
.5 جعفري لنگرودي ، دكتر محمدجعفر ، ترمينولوژي حقوق ؛ كتابخانه گنج دانش ، چاپ هشتم ، سال 76 .
.6 معين ، دكتر محمد ، فرهنگ فارسي ( متوسط) ؛ انتشارات اميركبير ، تهران ، چاپ پنجم ، سال 1362 ، جلد سوم .
.7 ميرمحمد صادقي ، دكتر حسين ، واژه نامه حقوق اسلامي ؛ نشر ميزان ، چاپ پنجم ، پاييز سال 76 .
ساختار اجتماعي – حقوقي مهريه
در اين گفتار مدون ، در پي بررسي سلسله مباحث مربوط به « خانواده و قانون » ، تلاش بر آن بوده كه نسبت به بررسي ابعاد لغوي – ادبي ، تاريخي – فلسفي ، فرهنگي – اجتماعي، و قانوني – قضائي بحث « مهريه در عقد نكاح » تأملي نموده و نظر دوستان ، كاربران و اساتيد فرهيخته را به جوانب مختلف اين موضوع معطوف بداريم.
لذا اين نوشتار ( ساختار اجتماعي – حقوقي مهريه، بخش اول ) با بررسي مباحث زير ارائه مي گردد:
اولین باشید که نظر می دهید