آسيب شناسي خانواده ( قسمت اول )
کاربر محترم اين مطلب در 4 قسمت ارائه مي شود.
زندگي مشترک همواره با دورنمايي زيبا براي زوجين آغاز مي شود ؛ اما به دليل تفاوت هايي بين زن و شوهرها که ناشي از تربيت در دو محيط متفاوت است و همچنين عدم شناخت کافي ، پس از چندي مشکلاتي بروز مي کند که چنانچه با تدبير و درايت با آنها برخورد نشود، مي تواند بنيان زندگي خانوادگي را به مخاطره بيندازد. براي به حداقل رساندن اين خطر، و نشان دادن راهکارهايي دراين ارتباط ، مطلب زير را به نظرتان مي رسانيم .
بدون شک کانون خانواده اي که در آن ، ميان زن و شوهر و اعضاي خانواده انس و الفت نباشد، کانوني است همچون جهنم سوزان که نخستين آثار سوء خود را بر سلامت رواني و جسماني اعضا باقي مي گذارد. کودکان در چنين خانواده سرد و بي روح ، از ناامني و آشفتگي عاطفي و اضطراب رنج مي برند و احتمال ظهور و بروز ناهنجاري هاي عاطفي و رفتاري در آنان زياد است . زيرا سرنوشت والدين و فرزندان با يکديگر گره خورده و رفتار هريک آثار و پيامدهايي بر رفتار ديگري دارد.
متأسفانه يکي از بزرگترين مشکلات اجتماعي در جامعه کنوني انسان ها، ستيزه ها و دعواهاي خانوادگي است که ارکان خانواده را متزلزل مي کند و سلامت رواني اعضاي آن را به خطر مي اندازد. آسيب ها و ستيزه هاي خانوادگي پديده اي بسيار پيچيده و چند وجهي است و بايد از ديدگاه هاي گوناگون رواني ، اجتماعي ، اقتصادي ، حقوقي و ارتباطي مورد مطالعه قرار گيرد. شايد همان طور که هر انساني يکتا و منحصر به فرد است ، زندگي مشترک هر زوج جواني نيز يکتا و منحصر به خودش باشد. با وجود اين ، پرداختن به موضوع «آسيب شناسي خانواده» به منظور دست يافتن به راهبردهاي پيشگيري ، يکي از مهمترين ضروريات آموزش خانواده است، چون بدون شناخت علل و عوامل ، دستيابي به راه هاي درمان و اصلاح امکان پذير نخواهد بود.
سخن از آسيب شناسي خانواده ، سخن از عواملي است که بهداشت رواني خانواده و ازدواج را تهديد مي کند. هدف اين بخش از مطلب آن است که عوامل ناپايداري ازدواج و گسسته شدن ارکان خانواده، مورد شناسايي و علت يابي قرار گيرند. يک زوج جوان ، آگاهانه و عاشقانه ازدواج کرده اند، ليکن در حال حاضرعواملي کانون زندگي مشترک آنها را تهديد مي کند. در بيان اهميت آسيب شناسي خانواده بايد متذکر شد که ريشه اکثر ناهنجاري هاي رفتاري ، عاطفي، اجتماعي و اخلاقي افراد يک جامعه ، از خانواده بحراني سرچشمه مي گيرد. از اين رو هدف از آسيب شناسي خانواده، از سويي شناخت علل و عواملي است که موجب عدم موفقيت ازدواج و شکل گيري مشکلات خانواده مي شوند و از ديگر سو ارائه روش هاي پيشگيري مورد نظر است.
آسيب شناسي خانواده را مي توان در سه مرحله مطالعه کرد:
1- پيش از ازدواج
2 – هنگام ازدواج
3 – پس از ازدواج
در اينجا آسيب شناسي خانواده در مرحله پس از ازدواج و تشکيل خانواده مورد نظر است. زندگي زوجين در آغاز ازدواج معمولا همراه با صلح و دوستي و آرامش است، ليکن هفته ها و ماه هاي بعد، گاه برخوردها، حسابرسي ها و ستيزه ها شروع مي شود و مسائل و مشکلات بروز مي کند. براساس مطالعات و تحقيقات انجام شده ، آسيب هاي گوناگوني ( مرئي و نامرئي) مانند سست شدن باورهاي مذهبي ، بدآموزي ، تنوع طلبي ، خيال پردازي، مصرف گرايي و نظاير آن استحکام و سلامت خانواده را تهديد مي کنند و هر يک از آنها مانند يک شبکه يا مجموعه اي از عوامل دست به دست هم مي دهند و موجب تزلزل و آسيب پذيري خانواده مي شوند. در قسمت هاي بعد به اختصار به برخي از مهمترين عوامل آسيب زا و سپس به راه هاي پيشگيري از آسيب پذيري خانواده مي پردازيم.
زندگي مشترک همواره با دورنمايي زيبا براي زوجين آغاز مي شود ؛ اما به دليل تفاوت هايي بين زن و شوهرها که ناشي از تربيت در دو محيط متفاوت است و همچنين عدم شناخت کافي ، پس از چندي مشکلاتي بروز مي کند که چنانچه با تدبير و درايت با آنها برخورد نشود، مي تواند بنيان زندگي خانوادگي را به مخاطره بيندازد. براي به حداقل رساندن اين خطر، و نشان دادن راهکارهايي دراين ارتباط ، مطلب زير را به نظرتان مي رسانيم .
اولین باشید که نظر می دهید