درحالي كه يك سال از شروع زندگيمان ميگذشت و شوهر دومم هيچ كمك مالي به من نميكرد، براي يكي از دخترهايم خواستگار مناسبي پيدا شد و من براي تهيه جهيزيه در تنگنا و فشارمالي قرار گرفتم. بنابراين به طور پنهاني از شوهرم خواستم مبلغ 10ميليون تومان به من قرض بدهد. «ارسلان» هم اين مبلغ را همان روز به من پرداخت اما در قبالش سفته گرفت.
سه روز بعد هم مرا به دفترخانه برد و پيشنهاد داد تا 10 ميليون تومان بدهي، از مهريهام كم شود. بدين ترتيب مهريهام به 10 ميليون تومان كاهش يافت و با هم به خانه برگشتيم. در آن روزها به قدري سرگرم تدارك عروسي دخترم بودم كه يادم رفته بود رسيد و سفته 10ميليون توماني را از شوهرم پس بگيرم. اما پس از 4 سال زندگي مشترك، سختگيريهاي شوهر خسيس و تنگنظرم بيشتر شد و دائم با هم جر و بحث و مشاجره داشتيم.
«ارسلان» هم در مشاجرات ادعا ميكرد من هيچ حق و حقوقي ندارم و مرا از خانه بيرون خواهد انداخت. بنابراين در چنين شرايطي مهريهام را به اجرا گذاشتم. اما چند روز بعد احضاريهاي از دادگاه برايم رسيد كه دريافتم شوهرم سفتهها را به اجرا گذاشته و براي پرداخت بدهيام مهلت كوتاهي به من داده است. از آنجا که سفتهها به امانت در اختيار «ارسلان» بود و وي پس از كمكردن بدهي از مهريهام، آنها را به من برنگردانده و آنها را به اجرا گذاشته به اتهام خيانت در امانت شكايت دارم.
بازپرس پرونده با شنيدن اظهارات شاكي دستور احضار متهم را صادر كرد اما مرد 65 ساله با تكذيب اظهارات همسرش گفت: او بنا به ميل و خواسته خودش مهريه را كم كرد و موضوع ربطي به بدهياش ندارد.بدين ترتيب قرار منع تعقيب مرد از سوي دادسرا صادر شد اما با اعتراض شاكي، پرونده به دادگاه عمومي تهران رفت.
در اين مرحله از رسيدگي، زن ميانسال به قاضي شعبه 1164 گفت: در اين مدت با تحقيق در مورد گذشته و زندگي پرماجراي شوهر فريبكارم دريافتم او قبلاً نيز 5 ازدواج ديگر داشته كه تمام همسرانش را به روشهاي مشابه از حق و حقوق قانونيشان محروم كرده و طلاقشان داده است. حالا هم قصد جدايي از شوهر خسيس و پول دوستم را دارم.قرار است قاضي دادگاه پس از بررسيهاي لازم در اينباره حكم صادر كند.
زن ميانسال كه هنگام جدايي پي برده بود شوهر فريبكارش پنج همسر قبلي خود را نيز به شيوههاي مختلف فريب داده براي دريافت حق و حقوقش به دادگاه رفت.
زمستان 88 زن ميانسالي بامراجعه به شعبه دوم بازپرسي دادسراي سعادتآباد از همسرش به اتهام خيانت در امانت شكايت كرد. شاكي به بازپرس گفت: 20 سال پيش شوهرم بر اثر يك بيماري ناشناخته از دنيا رفت و مرا با 2 فرزند خردسال تنها گذاشت.
تمام جوانيام را به پاي دو دختر كوچك و بيپناهم گذاشتم تا آنها بزرگ شدند و بعد هم براي ادامه تحصيل به شهرهاي دور رفتند. با اين كه خودم به سختي كار ميكردم اما ديگر توان پرداخت هزينههاي تحصيل فرزندانم را نداشتم تا اين كه وقتي يك مرد ثروتمند از من خواستگاري كرد براي نجات زندگي فرزندانم حاضر شدم با مهريه 20ميليون توماني به عقدش در بيايم تا در تأمين هزينههاي زندگي نيز كمكم كند……
اولین باشید که نظر می دهید