زن و شوهر بايد درباره ميزان کمکهاي احتمالي مالي به خانواده پدري شان به همديگر اطلاع بدهند و در مورد آن با هم مذاکره کنند.
توصيه سوم ما اين است که درباره هر مشکل و تصميم مهمي قبل از اينکه آن را با ديگران در ميان بگذاريد، با همسرتان مشورت کنيد. يکي از مهمترين عوامل اختلاف همسران اين است که فرد ابتدا تصميمها را به صورت فردي يا با مشورت خانواده پدري يا دوستانش ميگيرد و آخرين کسي که از اين تصميم باخبر ميشود، همسر اوست. اين پديده باعث ميشود که همسر فرد احساس کند جايگاه واقعي در زندگي همسرش ندارد، اين احساس در درازمدت منجر به سست شدن روابط عاطفي ميشود.
خيلي وقتها اختلافات بين همسران به رابطه آنها با خانوادههاي طرف مقابل مربوط ميشود. خصوصا در ايران که روابط خانوادگي نزديکتر است و بهانههاي تفرقه بيشتر. اگر شما هم با اين مشکل رو در رو هستيد، چند نکته را به ياد داشته باشيد.
اول اين که هرگز وفاداري خود را بين خانواده و همسرتان تقسيم نکنيد؛ همسران بايد ياد بگيرند که بعد از ازدواج شخص مقابلشان مهمترين فرد در زندگي شان است و اگر قرار باشد بعد از ازدواج همچنان والدين بانفوذترين فرد زندگي باشند، چه اصراري به ازدواج داشتند؟
نکته مهم ديگر اين است که بايد بتوانيد مرزهاي خانواده خود را مشخص کنيد. بدون کوچکترين رودربايستي و تعارفي، با همسر خود در مورد الگوي رابطه با خانوادهها حرف بزنيد و ميزان و نحوه رفت وآمد، نحوه ارتباط اقتصادي، برنامه زمانبندي ارتباطها و… را مشخص کنيد.
اولین باشید که نظر می دهید