در عرف گفته می شود که « زن و شوهر باید شبیه هم باشند » به نظر شما شباهت می تواند تضمینی برای پایداری خانواده و زندگی مشترک باشد؟
اشتباهی که در جامعه وجود دارد این است که تصور میکنند ، زن و شوهر باید شبیه هم باشند در صورتی که هرگز اینچنین نیست. زن و شوهر انگشتان روبهروی هم نیستند بلکه زن و شوهر انگشتان درون هم هستند یعنی نافرصتها و خللهای یکدیگر را پوشش میدهند. یک جاهای که زن یا شوهر نیاز به تکامل دارند باید از یکدیگر بگیرند، البته بنیادهای اساسی باید به هم نزدیک باشد. این نیست که همه فرصتها نباید شبیه یکدیگر باشند باید فرصتهایی از یکدیگر ببرند. در زندگی، ما با آن کسانی رفیق میشویم که بتوانیم ازآنها بهره ببریم این بهره فقط مادی نیست بلکه بهرههای دیگری هم وجود دارد. زن و شوهر باید مکمل هم باشند نه اینکه شبیه هم باشند. همسر خوب کسی است که نقطههای کور طرف مقابلش را پوشش دهد. هریک از زن و شوهر باید نردبان ترقی دیگری باشند و ترقی یک جانبه اگر برمبنای توافق نباشند دردسر ساز است.
در موسسه شما یا موسسات نظیر شما بحث صیغه هم در نظر گرفته می شود؟
در این موسسه بستر شناخت برمبنای علمی و عرفی ازدواج فراهم میشود. ابتدا جوانانی که میخواهند ازدواج دایم کنند همدیگر را پیدا میکنند. ما بررسی علمی و مشاورههای لازم را میدهیم سپس خانوادهها بررسیهای عرفی را انجام میدهند البته اگر هم بخواهند ما مشاورههای لازم را در طول مسیر میدهیم و اگر متوجه شویم که مکمل یکدیگر هستند اجازه ازدواج آنها را میدهیم. بعد از ازدواج هم در زمانی که نیاز باشد مشاورههای لازم را به آنها میدهیم. ما درخصوص ازدواج در قبل هنگام و پس از آن فعالیت میکنیم. وظیفه ما تامین خانواده است و به هیچ وجه در خصوص صیغه وارد نمیشویم. متاسفانه امروز تصور انتخاب همسر خیلی اشتباه است.جوان از زیبایی یا ثروت یا خانواده دختر خوشش میآید وتصمیم به ازدواج میگیرد که کاملا غلط است. در مراکز مشاوره اینگونه ازدواجها را هرگز پیشنهاد نمیدهیم. اگر هم مواردی به درد هم نخورند خیلی راحت به آنها میگوییم که به درد هم نمیخورید. حالا اگر خودشان رفتند و ازدواج کردند به ماربطی ندارد. لزومی ندارد که ازدواج زیاد داشته باشیم و در برابرش طلاق هم باشد.
به نظر شما ازدواج دانشجویی می تواند به زندگی دایم و کاهش طلاق در خانواده ها کمک کند؟
ازدواج دانشجویی شکل نمادین دارد. دراین ازدواجها افرادی هستند که با بچههایشان میآیند. ازدواج دانشجویی در برخی موارد خوب است مثلاپزشکی که باید و بیش از 15 سال درس بخواند فشار روحی، روانی وجسمی برایش مشکل آفرین است. برای اینها خوب است.اما همیشه هم باعث ثبات زندگی مشترک نیست.با هرگونه ازدواج کارشناسی نشده به طورکل مخالفم، زیرا هرازدواجی که حساب شده پیش نرود آسیبهای روحی، مالی و جسمیشدیدی به خانواده میزند.
به نظر شما در شرایط کنونی خسارتی که طلاق به کشور وارد می کند چقدر است و نقش مراکز مشاوره در کاهش این هزینه ها تا چه حد است؟
در حال حاضر هر طلاق حداقل145 میلیون تومان ضرر اقتصادی در پی دارد. آسیبهای اجتماعی و دادگاهی تنها بخش اندکی را شامل میشود. این مسائل در ازدواجها اصلا دیده نمیشود. همه عروسی را میبینند. اگر با مشاور متخصص این کار با صرف مبلغ ناچیز مشورت بگیرند هرگز به فکر طلاق هم نخواهند بود. در کل کشور تنها 10 مرکز مشاوره حرفهای این چنین داریم. ولی چون مردم اعتقادی به مشاور ندارند اینها هم دارند
باد میزنند در این مراکز چون زیاد روی پول کار نمیکنند در نتیجه درآمد زیادی ندارند. اگر میبینیم از مشاور فرار میکنند دوحالت دارد یکی اینکه اصلا نمیدانند مشاور خانواده چیست و دیگر اینکه حاضر نیستند پول خرج کنند.
این میان مراکز مشاور کجا قرار دارند؟
انسان وقتی ازدواج میکند دو هدف عاطفی و جنسی را دنبال میکند. الان جوان عاطفه را از مادر میگیرد بحث جنسی هم که قابل برطرف کردن است. این به این معناست که در کانون خانوادههای ایرانی بمب کار گذاشتهاند و هر لحظه به انفجارش نزدیکتر میشویم. کافیست که زنی سرش به دیوار بخورد، درگیری وکلانتری کشی شروع میشود. مراکز مشاوره اینها را میبینند و قبل از ازدواج با علم وآگاهی کامل به طرفین راه پیشرو را نشان میدهند تا با تکیه بر تخصص مشاور و تجربه والدین ازدواج صورت گیرد. مردم اگر یاد بگیرند به اندازه خودرو به زندگی اهمیت داده و از مشاور استفاده کنند، مشکلات کمتر میشود.
نقص از کجاست؟
قانون عرف و همسران جامعه ما نقص دارند. میخواهید به خانواده سامان بدهید خوب است اما منصفانه وبا منطق سامان بدهید. زن وشوهر وقتی شروع به دعوامیکنند چون فقط به فکر انتقام هستند و طرفداری از روی نادانی مردم هم این دو را جریتر کرده است در نتیجه دادگاههایمان پراز پرونده میشود. ما باید به این نقطه برسیم که اگر با هم توافق نداریم با کمک یک مشاور به صورت توافقی از هم جدا شویم.
آیا شروط مساوی با حق طلاق مردان فرصت مساوی برای زوج در مراجعه به دادگاه هاست؟
در قوانین برای اینکه حق طلاق را به مرد بدهند تفسیر کردند پس اول حق طلاق را به مرد دادند بعد از مدتی دیدند توازن زندگی بهم خورد پس شرط ضمن عقد را گنجاندند وقتی باسوء استفادههایی روبهرو شدند و دیدند توازن به نفع زن شد ،مهریه را مثلا اصلاح کردند همینطور پیش رفتند طوری هرم وارونه قانون خانواده تشکیل دادند که به نظر میرسد قانونگذار درحال تمرین در جامعه است و فراموش کردند که خانواده نابود میشود و پایه خانوادهها راکج کردند. ببینید دختری که قهر کرده و به خانه پدر رفته ولی قهری دارد که پدر است از آن به بعد قدرت دست زن است اما تصمیمگیر پدر است. زن و شوهر در دادگاه در خواست طلاق میدهند اما چندین پرونده دیگر در دادگاه کیفری و حقوقی علیه هم شکل میدهند تا به اصطلاح یکدیگر را تنبیه کنند. در حالی که باید قانونی وجود داشته باشد که در چنین مواردی هرگز پرونده دومی در غیراز شعبه رسیدگیکننده به پرونده طلاق تشکیل نشود.
این مواردی که گفتید تاثیری بر خانواده ها داشته است؟
اینهایی که گفتم باعث شده تا طلاق در جامعه به صورت واقعی 20تا 23 درصد و به صورت ناآشکار تا 55درصد افزایش یابد. اگر طلاق عاطفی را هم اضافه کنیم به 75 درصد میرسد. یعنی زن و شوهر دریک خانه با هم زندگی میکنند اما زن و شوهر نیستند. افسردهاند و مدام دعوا دارند در حال حاضر به نظر میرسد کانون خانواده منفجر شده است
مدیر موسسه امین در مصاحبه با خبرنگار شهروند میگوید :
ازدواج به سبک و سیاق امروزی را موجب لرزان شدن پایههای کانون خانواده و قانون، عرف
و انتخاب غیراصولی در موقع ازدواج را سبب بروز طلاقها و به خصوص طلاق عاطفی در جامعه میداند. در این میان نقش واقعی اینترنت در گزینش همسر را فریبنده دانسته و معتقد به تطبیق آن
با واقعیت یوده و بر فرهنگسازی کارکرد واقعی مشاوران خانواده تاکید دارد. جعفر ساوالانپور اردبیلی طرح ساماندهی سایتهای همسریابی اینترنتی، استاد دانشگاه تهران و استاد و مدرس دانشگاهی در کشور آلمان با چنین نگاهی سالهاست که مدیریت یک موسسه اینترنتی
در زمینه همسریابی را بر عهده دارد. در همین زمینه و در ارتباط با نقش چنین مراکزی در امر مشاوره و ازدواج گفتوگویی
با وی داشتیم که ماحصل آن در پی میآید….
اولین باشید که نظر می دهید