یک روانشناس مشاوره پیش از ازدواج را یکی از راهکارهای کاهش طلاق در شرایط فعلی دانست و گفتَ: لازم است این نوع مشاوره، مانند آزمایش اعتیاد اجباری شود.
دکتر بیوک تاجری، روانشناس و استاد دانشگاه، در گفتوگو با ایسنا، افزود: مشاور میتواند راهکارهای برخورداری از یک ازدواج موفق را به دختر و پسر بیاموزد تا از این طریق زوجین درباره راهکارهای برخورداری از زندگی موفق مورد آموزش قرار بگیرند.
این روانشناس در ادامه گفت: بهترین راهکار برای کاهش طلاق، پیشگیری اولیه است، بنابراین لازم است انواع مهارتهای زندگی از دبیرستان به افراد آموزش داده شود و با توجه به اینکه امکان طلاق در سالهای اولیه زندگی مشترک بیشتر است، زوجهای جوان باید در معرض آموزشهای مداوم به ویژه در سه سال اول زندگی مشترک باشند و درباره موضوعاتی مانند چگونگی دوست داشتن یکدیگر، ابراز علاقه و کنترل و مدیریت هیجانات مورد آموزش قرار گیرند.
وی با بیان اینکه شرایط اجتماعی میتواند در افزایش طلاق موثر باشد، اظهار کرد: در کشورهای مختلف بسته به شرایط اجتماعی و فرهنگی عوامل مختلفی میتواند منجر به طلاق شود، برای مثال در کشور مالزی براساس مطالعات صورت گرفته، دلیل اصلی افزایش طلاق خیانت زناشویی، اعتیاد، ازدواج زودرس است. در ایران نیز براساس بررسیهای صورت گرفته طلاق به دو دسته تقسیم و شامل طلاق در شرایط بحرانی و طلاق در شرایط غیربحرانی میشود.
تاجری درباره طلاق در شرایط بحرانی گفت: در این نوع طلاق اتفاقات آسیبزای شدید مانند اعتیاد به مواد محرکی مثل شیشه، خشونتهای خانگی مثل همسرآزاری و کودک آزاری مطرح است.
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه عوامل مختلفی نیز در طلاق در شرایط غیربحرانی دخالت دارند، درباره این عوامل اظهار کرد: دخالت خانوادهها یکی از این عوامل است که به دو دسته تقسیم میشود، برخی از دخالتها ریشه فرهنگی دارند به گونهای که دخالت را بزرگترها در بسیاری از خانوادهها مشکل تلقی نمیکنند یا دختر و پسر به علت شخصیت وابسته خود اجازه دخالت به دیگران را میدهند. بعضی دیگر نیز به علت فقدان استقلال مالی و عاطفی زمینه دخالت بزرگترها را فراهم میکنند.
وی افزود: یکنواختی زندگی مشترک، دیگر عامل غیربحرانی طلاق است. با توجه به آنکه همه پدیدهها ماه به ماه در حال تغییر هستند، زن و شوهر هم باید خود را بهروز کنند. بیشتر طلاقها در سالهای اولیه زندگی مشترک یا در حدود 40 سالگی به علت بروز بحران میانسالی رخ میدهد. در این مرحله فرزندان بزرگ و مستقل شدهاند و بنابراین زن و شوهر فکر می کنند با خیال راحت میتوانند طلاق بگیرند.
این روانشناس تلاش یکی از زوجین برای تغییر دیگری در جهت نیازهای خود را یکی دیگر از عوامل غیربحرانی موثر در طلاق ذکر و اظهار کرد: در بیشتر موارد طرف مقابل در مقابل تغییر مقاومت میکند. در نتیجه زوجین دعوا میکنند و ممکن است که این وضعیت در نهایت به طلاق بینجامد.
تاجری در ادامه گفت: فقدان شناخت زن و مرد از یکدیگر هم ممکن است موجب طلاق شود. گاهی اوقات ممکن است به علت نارضایتی خانوادهها نسبت به آشنایی دختر و پسر پیش از ازدواج، آنان را مجبور به ازدواج کنند و همین فقدان شناخت موجب جدایی زوجین شود.
وی با بیان اینکه «ازدواج عاشقانه» نیز در شرایطی ممکن است موجب طلاق شود، اظهار کرد: برخی افراد به علت کمبودهای فردی دچار وابستگی عاطفی شدید میشوند که نام آن را به اشتباه عشق میگذارند و علیرغم صدها دلایلی که مشاور و خانواده برای نادرست بودن ازدواج میآورند، پیوند زناشویی میبندند و پس از مدتی مجبورند طلاق بگیرند.
این روانشناس با بیان اینکه لازم است زوجین به خودشناسی برسند، تاکید کرد: آنان باید مهارتهای زندگی مانند خودآگاهی را بیاموزند. شناخت از خود موجب میشود شناخت بیشتری از فرهنگ، علایق، استعدادها و نحوه صرف منابع مالی طرف خود داشته باشند. هرچه انطباق دو فرد بیشتر باشد احتمال دوام زندگی مشترک آنان نیز افزایش مییابد.
وی میزان تفاهم را در موفقیت زندگی مشترک موثر داشت و گفت: تفاهم، درک متقابل است. ممکن است دو نفر با هم اختلاف هم داشته باشند، ولی باید بتوانند درباره آن گفتوگو کنند تا اختلافات به تعارض تبدیل نشود.
این روانشناس افزود: متاسفانه درحال حاضر گونههای مختلف خیانت زناشویی نیز افزایش پیدا کرده است و همین امر هم از دیگر دلایل بالا رفتن آمار طلاق در برخی کشورها شده است، علاوه بر آن براساس پژوهش انجام شده در 40 کشور، 15 درصد از طلاقها به علت استفاده از فناوریهایی مانند وایبر و فیسبوک است.
وی یکی از عوامل اصلی افزایش طلاق را افزایش پذیرش آن در جامعه ذکر کرد و اظهار کرد: برای مثال در گذشته جامعه ما طلاق را نمیپذیرفت، ولی در حال حاضر پذیرش اجتماعی طلاق بسیار بیشتر از گذشته است.
دکتر تاجری افزود: همچنین درصد بالایی از طلاقها در ایران به علت مشکلات و نارضایتی جنسی است که لازم است به این عامل هم بطور جدی توجه شود.
وی در پایان گفت: طلاق یک آسیب اجتماعی است و آسیب اجتماعی میتواند معلول آسیبهای دیگر و درعین حال دلیلی برای شکلگیری برخی آسیبها باشد. البته نباید فراموش کنیم که گاهی اوقات هم ممکن است طلاق لازم باشد، برای نمونه تحقیقات نشان داده اند که سلامت روانی کودکی که والدینش طلاق گرفتهاند از کودکی که در خانواده مشتنج زندگی میکند، بیشتر است.
اولین باشید که نظر می دهید