اسفند سال 89 و به دنبال ناپدید شدن زن 50سالهای در آبیک فرزندان زن گمشده که پس ازجستوجوهای فراوان از یافتن مادر ناامید شده بودند با نگرانی به پلیس آگاهی مراجعه و اعلام کردند مادرشان به نام شهناز، زمانی که برای انجام کاری راهی تهران شده بود به طورعجیبی ناپدید شد.
به دنبال این شکایت تحقیقات پلیسی برای پیدا کردن این زن به جریان افتاد تا اینکه کارآگاهان به یکی از عروسهایش ظنین شدند.
زن جوان که پس از مشاهده اسناد و مدارک پلیس چارهای جز بیان حقیقت نداشت در بازجویی گفت: «ازچندی قبل با مردی آشنا شده بودم اما مادر شوهرم یک روز که با مرد مورد علاقهام قرار ملاقات داشتم متوجه موضوع شد. من رابطه چندانی با این مرد نداشتم اما اگر شوهرم بویی از ماجرا میبرد حتماً مرا میکشت. ضمن اینکه مادرشوهرم میخواست مرا لو بدهد و من ناچار با همین مرد قرار گذاشتم که مادر شوهرم را از سرراه برداریم. به همین خاطر او را به چاهی انداختیم.»
با اعتراف این زن، مأموران پلیس، مرد غریبه را هم دستگیر کردند ولی او همدستی با زن جوان را انکار کرد و پس از آن پلیس را به سر چاه مورد نظر برد. سپس جسد زن میانسال از درون چاه بیرون کشیده شد اما به حدی متلاشی شده بود که حتی پزشکی قانونی موفق نشد علت اصلی مرگ را تعیین کند.
این درحالی است که زن و مرد نیز هرکدام داستان جداگانهای درباره قتل روایت کرده و هریک دیگری را قاتل معرفی کرد. بدینترتیب پرونده جنایت پس از صدور کیفرخواست علیه دو متهم به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و قرار است آنها بزودی محاکمه شوند.
ایران
اولین باشید که نظر می دهید